(فروغ فرخزاد)
رفتن ....
رفتن که بهانه نمیخواهد...یک چمدان میخواهد از دلخوری های تلنبار شده و گاهی حتی دلخوشی های انکار شده...
رفتن که بهانه نمی خواهد وقتی نخواهی بمانی ،با چمدان که هیچ بی چمدان هم میروی
ماندن...
ماندن اما بهانه میخواهد...دستی گرم...نگاهی مهربان...دروغهای دوست داشتنی...دوستت دارم هایی که میشنوی اما باور نمی کنی...یک فنجان چای...بوی عود...یک آهنگ مشترک...خاطرات تلخ و شیرین...
وقتی بخواهی بمانی،نم باران را رگبار میبینی و بهانه اش میکنی برای نرفتنت
آری،
آمدن دلیل میخواهد
ماندن بهانه
و رفتن هیچکدام...
1 امتیاز + /
0 امتیاز - 1394/01/21 - 15:14