من قرض کردم تا برات خرج کردم
من کف خیابونو برات فرش کردم
من واسه ی داشتن تو نذر کردم
من ، تورو یه فرشته فرض کردم
من با تنهایی ، تو با تن هایی که تورو ولت میکنن تو اوج تنهایی
تو اون شهر پُر نقاب
تو با اون بخواب
من با قرص خواب
اگه بپرسم اون کیه که باهاشی بهم میگی با لبخند بابا اونکه داداشیمه
هه ، همون داداشیا دوشیدنت
لباسو کندن و تورو پوشیدنت
گفتم تو خراب میشی اونو آباد میکنی
تو که عروس نمیشی اونو داماد میکنی
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1394/03/07 - 22:59