سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا گفت:

با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
.
.
.
.
.
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش که صدا آب هویج داد

عقدشم نکرد . . <img src=(" title=":((" />(

مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود ...

و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .o_0

الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !

باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !

عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خیلی دوس داره !! :)))
1394/03/15 - 20:43