در این هیاهوی خلق
که پُتک بر آرامش ات میزند
دلم پیاده رویی میخواهد , بارانی
دست خودم را بگیرم
برویم صحبت کنان
تا انتهای گریستنِ آخرین ابرِ زندگی
نفرین به اجتماع
که نمی گذارد صدا به صدا برسد
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1394/03/18 - 01:15 در
حــرفـــهــای دلــتــنگــی