یه بار عاشق شده بودم و شکست عشقی بدی خورده بودم!

واسه همین رفتم تو اتاق و درو رو خودم بستم…

بعد از یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه !

گفتم: من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم

گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری

یعنی اونو بیشتر از ماکارونی دوست داشتی؟!

نامردا نقطه ضعفِ منو پیدا کرده بودن ..!
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1394/03/28 - 17:35

(2 )