هیچکس اشکی برای ما نریخت ،
هر که با ما بود از ما میگریخت ،
چند روزیست که حالم دیدنیست ،
حال من از این و از آن پرسیدنیست ،
گاه بر روی زمین زل میزنم ،
گاه بر حافظ تفعل میزنم ،
حافظ دیوانه فالم را گرفت ،
یک غزل آمد که حالم را گرفت ،
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم .
1 امتیاز + /
0 امتیاز - 1390/11/29 - 22:48
همینه دیگه...
1390/11/29 - 23:02 ( لايک توسط 1 کاربر )hafeze dg
1390/11/29 - 23:14