پیرمرده به زنش میگه بیا یاد قدیما کنیم:من تو پارک باهات قرار میزارم توبیا.
پیرمرد میره پارک یکی دوساعت طول میکشه زنش نمیاد.
میره خونه میبینه زنش داره گریه میکنه؟ میگه چی شده زنش میگه بابا نزاشت
7 امتیاز + / 2 امتیاز - 1390/12/09 - 21:09

(7 )

(2 )