حترامت واجبه خان دایی ، اما حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمیاد ،کی واسم قده
یه نخود مردونوگی رو کرد که من واسش یه خروار رو کنم ، این دنیا همیشه برای من کلک بوده و نا مردی ،
به هر کی گفتم نوکرتم با خنجر کوبید تو این جیگرم ، دیدم یه فرمون که میتونست یه محلی
رو جابه جا کنه ، وقتی زجرش میدادن ، میرفت عرق میخوردو عربده میکشید ، دیوارها تکون میخوردن و، هر چی نامرد بود ای نوهوو
موش تو سوراخ قائم میشدن ، چییییییی شوووووود ؟
رفت زیارت و گذاشت کنار،مثل یه مرد شورو کرد کاسبی کردنو پوله حلال خوردن، اما مگه گذاشتن؟
این نظامه روزگاره، یعنی این روزگاره خان دائی ، نزنی!! میز[!] !
حالا داش فرمون گجاسسست ، اون فاطی که تو این دنیا آزارش به یه مورچه هم نرسیده بود گجاسسسست؟!
5 امتیاز + /
0 امتیاز - 1390/12/10 - 10:37
اییییییییییییییی مصبتو شکر دایییی!!!
1390/12/10 - 22:37 ( لايک توسط 1 کاربر )