محمد
هدف من توی گهواره مرد.....
هدف من توی گهواره مرد.....
روی ورق جوهری با اشکای خشک...
نقاشیام شده اشکالی کنگ افکارم شده خرواری فحش...
بحث این نیست که انسان کمه بحث سر اینه که چقد سوگند خره....
چون با هرکی نشست و1ماه بعدش .....
طوری ازش خورده که چشماش تره.....
تازه اینانیست عادت کردم .....
خط به خط توی کاغذ غرقم...........
شب به شب توی عالمی پرتم......
که جونیم حروم شد ساعت برگرد....
ساعت برگرد...... ساعت برگرد..... ساعت برگرد....