محمد
درجه:ناظر سایت [اطلاعات]

       


امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+16

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 16855
محمد
1052 پست
مرد - طلاق گرفته
1369-12-31
حالت من: قبراق
فوق ليسانس
دانشجو
اسلام
ايران
با همسر
فراري
ميکشم
usc.ac.ir
NOKIA
90609060

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(49 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

برچسب ‌های کاربردی

محمد
محمد
هیچگاه بیش از حد به کسی وابسته نشوید؛چون وابستگی به توقعات منجر میشود،و توقعات به دلشکستگی...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 19:48
+4
محمد
محمد

من یک نیم مَردم؛با تمام دلواپسی های مردانه،
از وقتی که فهمیدم باید مرد باشم؛دیدم ابتدا بایستی یک حوّا داشته باشم؛
یکی که بتواند روی عرض شانه هایم،طول زندگی اش را طی کند،
یکی که بتوانم روی نازکانه ی شانه هایش،سر سایم و دمی بیاسایم؛
حوّای من..
نه می دانم کجاست؛نه می دانم کیست،فقط..
هرکجا می تواند باشد؛هر کسی می تواند باشد؛
از جنس ترنّمی تازه؛از جنس یک بانو
من...
یا حوّایم از آسمان آمده،تازه از راه می رسد و می بیندم،
یا مدّتی بی من؛روی این زمین زیسته و می یابمش،
یکیست..
یعنی باید که یکی باشد؛این رسم دلدادگیست و..
نه من؛نه هیچکس نمی تواند تغییر دهد این رسم خوش را،
من حوّایم؛یکی بایستی باشد که روحم را تکان بدهد تا جانم را برایش داده باشم
عقیده ام..
زیستنی ست با عشق،
فقط...
اینجا حرّاجی نیست!
خوب می دانم کی هم قدّ احساس من است؛
نه من برای رسیدن به کسی قدبلندی می کنم
نه کسی که می خواهد زیستنم را دلیل باشد
و در پایان عقیده ام این که:
زندگی چیزی نیست که مردم این شهر دائم تکرارش می کنند..
هر که هستی؛هر جا هستی
بیا..
بیا که اگر حفّاری های مردانه ام؛به آب احساس تو نرسد..
همین جان هم دیگر شهر متروکه ی دلم را ترک خواهد کرد!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:52
+4
محمد
محمد

ﺩﺭﺩﯾﻌﻨـﯽ :
ﺍﻣﺸﺒــﻢ ﻣﺜــﻞ ﺷﺒــﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ
ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـــﯽ
ﺁﻫﻨﮕــــ ﺑــﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑـﺎﺯﻡ ﻓﮑــﺮ ﮐﻨــﯽ
ﺑـﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾـــﯽ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ خیلی همراهم بودی….
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ کلی حرف توی دلت می مونه و نمیتونی بهش بگی…
ﺑﻪ ﺍﯾﻨـﮑـﻪ….
لعنت به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ ها….
و ﻣﺜـــﻞ ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﭼﺸﻤــﺎﺕ بایــد ﺗﻘﺎﺻـــ ﭘﺲ ﺑـــﺪن…
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:48
+4
محمد
محمد

كنج اتاق نشسته ام...مى بارد...دلش را ميگويم...
داد مى كشد...خيلى پراست...دلش راميگويم...
ديشب كه بااوحرف ميزدم به اين رسيدم كه صدايم را نمى شنود...
امشب به اين نتيجه رسيدم كه صدايم راشنيد...
زارميزند...مثل ديشب من...اشك ميريزم مثل امشبش...
صدايم راشنيد...دلش ابرى بود...سياه وتيره...خدايم راميگويم...
تااو رادارم همه راپس ميزنم...تااوهست بى منت,به تو نيازى ندارم بامنت...
او همه كس من هست.....خدايم راميگويم...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:46
+4
محمد
محمد
دنـيـا مكان امني نيست..
وقتي كه دستكش هاي تو، از دستهايت ماندگارترند
و عينك از نگاهت...
بگو چگونه اعتماد كنم به ثـانيه هايي كه مي خواهند برسند!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:44
+3
محمد
محمد
کودکی به آسمان بارانی می نگریست و میگفت
خدایا گریه نکن
یک روز میاد ما آدم های خوبی میشیم...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:42
+2
محمد
محمد

انسان ها هر از چند گاهی از جائی می افتند؛
از لبه پرتگاه،
از پا،
از نفس،
از این ور بوم،
... از اون ور بوم،
از دماغ فیل،
از چاله به چاه،
از عرش به فرش،
از چشم،
از چشم،
از چشم!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:40
+2
محمد
محمد
دلی که اندوه دارد شانه میخواهد نه نصیحت...
کاش همه این را میفهمیدند!...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:38
+2
محمد
محمد
امشب جایی میان سینه ام ؛‏
آنجاکه خون پمپاژ میکند ؛ سنگین است ،‏خیلی سنگین‏...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:36
+2
محمد
محمد

ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘـﺖ ﺩﺍﺭﻡ .. . . . . . . . . . .... . ... ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﺸــــﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﻨﺎﻥ ﺑــــﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﮑﻮﺑﻢ ﺗﺎ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾـﮏ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔــــــــــﻮﺭ ﺑـﺒـــﺮﯼ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ , ﻭﺍﻻ ﮐﺼﺎﻓﻂ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﻏﻠﻄﺎﺷﻮ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺎﻻ ﯾﺎﺩﻩ ﻣﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:34
+2