تا زمانی که حدود رو رعایت می کنی دوستمی دوستت دارم در غیر این صورت بد عصبی میشم.به ضرر خودته

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+98

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 102167
♥ نگار ♥
23225 پست
زن - متاهل
1371-09-06
حالت من: شاد
ليسانس
خانوم خونه
ايران - تهران
با همسر
فراري
نميکشم
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
شیمی محض
خانواده ام،همسرم.دوستانم(مجازی و حقیقی)
از این خوشگلا
از اون ماشینا
N_negaram@yahoo.com
9092301202

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(220 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(43 گروه)
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



پای کدو حلوایی

مواد لازم:
کدو حلوایی
1 کیلوگرم
آرد
250 گرم
کره
180 گرم
شکر قهوه ای
150 گرم
خامه
160 میلی لیتر
آب سرد
60 میلی لیتر
تخم مرغ
2 عدد
پودر قند
برای تزیین
پودر دارچین
برای تزیین
خامه فرم گرفته
برای سرو
طرز تهیه:
کره سرد را خرد کنید و با آرد هم‌بزنید، بهتر است این‌کار را با هم‌زن برقی انجام دهید. سپس آب سرد را اضافه کنید.
خمیر درست شده را روی یک سطح صاف گذاشته و باز کنید تا به قطری حدود 0.5 سانتی متر درآید. یک قالب شیرینی به قطر 8.5 سانتی‌متر را روی خمیر بگذارید و 24 دایره ببرید. (درصورتی که امکان قالب زدن به تعداد 24 عدد امکان‌پذیر نبود، باقیمانده خمیر را جمع کنید و دوباره باز نمایید.)
خمیرها را کف قالب‌های پای با قطر 8 سانتیمتر قرار دهید روی آنها را با سلفون بپوشانید و به مدت 30 دقیقه در یخچال قرار دهید تا استراحت کنند.
کدو حلوایی را پوست گرفته و خرد کنید. سپس در ظرفی با کمی آب بپزید. شعله را روی متوسط بگذارید، 10 تا 15 دقیقه کافی‌ست تا کدوها نرم شوند و آب آن کاملا تبخیر شود. سپس کدو را له کرده و اجازه دهید تا کامل خنک شوند.
فر را با دمای 180 درجه سانتی گراد گرم کنید. تخم‌مرغ‌ها و خامه را با هم بزنید. سپس شکر و کدوهای له شده را به آنها اضافه نمایید و به خوبی با هم مخلوط کنید.
این مخلوط را روی خمیرها تقسیم کنید و به مدت 20 تا 25 دقیقه آنها را در فر بپزید. بعد از پخت و خنک شدن، روی آنها پودر قند و پودر دارچین بریزید و با خامه فرم گرفته سرو نمایید.
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:20
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادتونه وقتی مامانا رخت خوابارو میریختن تا مرتب کنن ما شیرجه میزدیم روشون بعد سیخ میشدیم طوری که زانومون خم نشه خودمون رو مینداختیم روشون
یادش بخیر
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کیا یادشونه.؟ به ترتیب قد وایستین عجلو نظام خبر دار… یکی بیاد قرآن بخونه
هیچکی نمیرفت!!! خخخخخخخخخخخخخخخ
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یادتونه بچه که بودیم تا توى یه جمعى میرفتیم حوصله نداشتیم


خجالت میکشیدیم بابا مامانمون میگفتن:سلام کردى به عمو؟


ما هم مثل خر تو گل میموندیم!


یهو طرف به دروغ میگفت: بعععععله،سلامم کرد پسر گل!!


عاشق این آدما بودم،دمشون گرم !!

دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:08
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سواد داری ؟ نچ نچ !
بی سوادی ؟ نچ نچ !
و بدین شکل بود که از بچگی با سرگردانی و اسکل بازی بزرگ شدیم
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:07
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کیا یادشونه سکه میذاشتیم زیر کاغذ با مداد میکشیدیم تا طرحش رو کاغذ بیفته
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:07
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کیا اون آب پاش انگشتری ها رو یادشون میاد؟
همونا که باهاشون صورت همه بچه های مدرسه رو خیس میکردیم…
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:06
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یادش بخـــــیر


“دیگه بازی نیستی”
یکی از بزرگترین تهدیدهای دوران کودکی

دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه خودکار آبی داشتیم با یه خودکار قرمز، یه کاغذاز وسط دفتر مشقمون میکندیم، چندتا نقطه و خط… چه حالی می کردیم!! یادش بخیر
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:05
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یه  زمانی نمیدونستم دلار چیه ، سکه چیه …



بزرگترین دغدغه ی زندگیم این بود که آدامس میخرم عکسش تکراری نباشه !


دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:04
+2