نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را
نمی دانم که حس کردی سکوتم را
ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم
وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم
عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود
یه روز یه فرشته سراغم اومد و ازم خواست كه از بین گل و گلدون، یكی رو
انتخاب كنم، من هم گلدون رو انتخاب كردم تا تو رو توش بزارم، آخه كودی
بهتر از تو پیدا نمی شه!
به كوری چشم تو هم كه باشد حالم خوب ِ خوب است
اصلا هم دلم برایت تنگ نشده
حتی به تو فكر هم نمیكنم
باران هم تو را دیگر به یاد من نمیآورد
مثل همین حالا كه میبارد...
لابد حالا داری زیر باران قدم میزنی