کافه تنهایی
دسته:شعر و ادبیات
53 کاربر

3174 پست

       
اشعار خودم و دیگران
سخنان بزرگان
جملات عاشقانه
حرفهای دلتنگی
سخنان فلاسفه
------------------
پسندیدم یادت نره

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

کافه تنهایی

گروه عمومی · شعر و ادبیات· 53 کاربر · 3174 پست
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اَز פֿـ…ـ…ـودم یـڪ اَنـبـآرے سـآפֿــتـم …

بـآ ڪـلـی פــرف هـآے انبــــــــار شـده !

ڪـآش مـثـل قـدیـ…ـ…ـم هـآ بـیــآیــی و بـگـویــی :

اَگـر פـرفـہـآت رو بـه مــטּ نـگــی بـه ڪـی بـگــی ؟!




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:20
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خدایا در این آشفته بازار

کمک کن

تا دلم بلرزد

به نگاهی که بیارزد ......




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



میگن: ساده نیست...
گذشتن از کسی که گذشته هایت راساخته،
و آینده ت رو ویران کرده!!!!....
اما من گذشتم برای همیشه هم گذشتم ......




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:13
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دنیا کوچکتر از آن است که
گم شده ای را! در آن یافته باشی!!!
هیچ کس! اینجا گم نمی شود!...

آدمها به همان خونسردی که آمده اند!
چمدانشان را می بندند
و
ناپدید می شوند!!! ...

یکی در مه ...
یکی در غبار ...
یکی در باد ...
و
بی رحم ترینشان!!! در برف ...

آنچه بر جای می ماند!
رد پایی است
و
خاطره ای که هر از گاه
پس می زند مثل نسیم سحر!
پرده های اتاقت را ...





دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




اینـــــــــــــــــــــهمه خاطراتو كجای دلش بزاره؟!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:06
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامی به عشق
سلامی به انتظار
سلامی به باران چشمان یار
به بودن، نبودن، سکوت
به دشت تب آلوده بی قرار
کجایید خواب های پریشان من
که من ماندم و درد دوری یار
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:58
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
توی زندگـــــــــــــی

برای هـــــــــــــر آدمـــــــــــــی ،

از یک روز از یک* جا از یک نفر بــــــــه بـــــــعد …


دیگر هیچ چیز مثل قبل نـــــیست …...

نه روزها ......

نه رنگها .......

نه خیابان ها !!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کاش یکی پیدا میشد

که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ،

به جای اینکه بپرسه “چته ؟

چی شده ؟” ؛

بغلت کنه و بگه “گریه کن” …




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

من كه داشتم می رفتم


ولی....



زخم خوردن



از تو مبتلای دوباره ام كرد

دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:36
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تلفنی که زنگ نمی زند نیاز به اختراع نداشت !!
حوصله ات سر رفته بود"چسب زخم"اختراع می کردی
می چسباندیم روی این ترک های قلب صاحب مرده مان
و غصه ی زنگ نخوردن تلفنی که اختراعش کرده ای را
نمی خوردیم !
ساده بگویم گراهام بل عزیز !
حال این روزهای مرا توهم مقصری ...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:33
+1