گفتم: خدايا سوالي دارم گفت: بپرس...... ...... گفتم: چرا هر موقع من شادم، همه با من ميخندن، ولي وقتي غمگينم كسي با من نميگريد ؟ گفت: خنده را براي جمع آوري دوست و غم را براي انتخاب بهترين دوست آفريدم. ----------------------------------------- Like یادتون نره.

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+66

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 47444
saman
1970 پست
مرد - مجرد
1371-03-25
حالت من: عصبانی
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران - تهران
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
کامپیوتر-نرم افزار-در حال گذراندن دوره(MCITP)
فلسفه و آهنگهای غمگین و رانندگی حرفه ای و ریس تو خیابون و...
k750i
ندارم
177 - 75
mstech.ir
noblem2011@yahoo.com
09367586304

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(161 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(20 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

saman
saman
در CARLO

 آقا ما یک فروند برادر داریم که با بالش کشتی میگیره شکست میخوره ، تازه بعضی وقتا مصدومم میشه … تازه بعد شکست خوردنشم باید یه دوره ریکاوری براش بزاری !


 در این حد حرفه ایه !!!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 11:40
+3
saman
saman
در CARLO

 خواهرم واسم اس ام اس داده ش م خ د …


 هر کاری کردم نتونستم بخونم ؛ زنگ زدم میگم چی نوشتی ؟


 میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش ، نوشتم شام مهمونیم خونه داداش !


 فکر کنم باید ۳۷واحد کلاس رمزنگاری و رمزگشایی واسه ادامه زندگی با خانوادم پاس کنم …

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 11:37
+2
saman
saman
در CARLO

 یه لشگر از فامیلامون حمله کردن خونمون ، هرچند دقیقه یه بار هم یه چیزیو بچه ها میزنن میشکونن …


 پسرخالم برگشته بهشون میگه بچه ها چیزایی که نمیشکنه رو الکی زمین نندازید !

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 10:53
+3
saman
saman
در CARLO

 دوستم زنگ زده خونمون مادربزرگم گوشی رو برداشته و در حالیکه گوشی دم دهنشه از من میپرسه بگم هستی یا نیستی ؟


 من


 مادربزرگم همچنان منتظر جواب من

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 10:17
+4
saman
saman
در CARLO

 ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﮐﻮﻓﺘﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ حواهرم ﺭﻭ ﺩﺭ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﯾﺎﺩﺩﺍشت ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ “ﯾﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺖ ﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ” ، ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ “ﺳﺮﺕ ﮐﻼﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯾﻪ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ” ، ﺭﻓﺘﻢ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺩﺭﻭ ﮐﻨﺪﻡ ﭘﺸﺘﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ “ﯾﻪ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻟﻪ ﺯﯾﺮ ﻇﺮﻑ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ” ، ﻣﻨﻢ ﺣﺮﺻﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﯾﻪ ﻧﯿﻤﺮﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ …


 ﺑﻌﺪ افطار ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮ ﻇﺮﻑ ﻣﯿﻮﻩ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ “ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﺕ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺗﻮ ﻓﺮ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﻧﯿﻤﺮﻭ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﺑﺬﺍﺭ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻢ”


 ﺧﺪﺍﻭﮐﯿﻠﯽ ﻣﻦ ﺳﺮمو ﮐﺠﺎ ﺑﮑﻮﺑﻢ …

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:50
+6
saman
saman
در CARLO
دیشب شوهرخالم رفته بود پمپ بنزین بنزین بزنه انقد صف طولانی بوده یادش رفته تو صفه ، وقتی راه باز شده خوشحال از اینکه از ترافیک فرار کرده گازشو گرفته رفته !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:40
+5
saman
saman
در CARLO
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: سامان جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با سامان دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:32
+5
saman
saman
در CARLO
زیاده خواه نیستم !


جاده‌ ی شمال.. یک کلبه ی جنگلی‌..


یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی..


کمی‌ هیزم.. کمی‌ آتش.. مه‌ِ جنگلی‌..


کمی‌ تاریکی ‌ِ محض.. کمی‌ مستی.. کمی‌ مهتاب..


و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار ...!


تـو باشی


مـن باشم


و ...هــیچ !


دنــیـا هم ارزانی خودشان ...♥
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:28
+4
saman
saman
در CARLO
همیشه حرارت لازم نیست،گاهی از سردی یک نگاه میتوان آتش گرفت
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:18
+4
saman
saman
در CARLO
کجای این لجن زیباست؟
بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا
که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست
و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست
و باران من و تو درد و غم دارد..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:07
+5