یافتن پست: #تمامت

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
من که تمامت کرده ام ، بیچاره کسی که می خواهد با تو شروع کند !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 13:56
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



همین روزها می آئی...
میدانم بالاخره یک روزی از این روزها پیدایت می شود...
تمام رویاهایم را به تصویر می کشی...
تازه می شوم...
دوباره و دوباره...
هر بار که شعری را در گوشم زمزمه میکنی...
تو تمامت شعر است!
می دانم...
همین روزها می آئی...
یکی از همین عصرهای خسته کننده ی دلگیر...
یکی از همین وقت های دلتنگی...
همین روزهای ملال آور...
فنجان قهوه را روی میز میگذارم،
روی عاشقانه های روزهای نبودنت...
دیگر به کافئین نیاز ندارم!
نمیخواهم بی تو بودن را بیدار باشم...
میخواهم در آغوشت خواب ببینم...





دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 20:03
+4
xroyal54
xroyal54

هرگز تمامت را برای کسی رو نکن ،

بگذار کمی دست نیافتنی باشی،

آدمها تمامت که کنند رهایت میکنند.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/27 - 11:42
+3
nazli
nazli
در CARLO
 هرگز تمامت را برای کسی رو نکن

بگذار کمی دست نیافتنی باشی

آدمها تمامت که کنند، “رهـــــایت” می کنند
دیدگاه  •   •   •  1392/07/1 - 23:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هرگز تمامت را برای کسی رو نکن.
بگذار کمی دست نیافتنی باشی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آدمها تمامت که کنند،
"رهـــــایت" می کنند!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:29
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


مراقب حرفایت احساساتت واکنشهایت باش آخه آدما خوب بلدند یه روزی یه جایی یه جوری به رخت بکشند تمامت را...!


دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 20:32
+4
saman
saman
خاطرات را باید ...
سطل سطل از چاه زندگی بیرون کشید
خاطرات نه سر دارند ؛ نه ته ! /././
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند
میرسند گاهی
وسط  یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
و گاهی حتی وسط یک صحبت ...
سردت می کنند ؛ رگ خوابت را بلدند!
زمینت میزنند ...
خاطرات تمام نمی شوند
تمامت می کنند .
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 17:24
saman
saman

به خدا کز غم عشقت ، نگریزم   نگریزم


و گر از من طلبی جان ، نستیزم   نستیزم


هله ای مهر فروزان ! به کجایی ؟ به  کجایی ؟


تو بیا تا گذرد این شب ِ تاریک  ِ  جدایی


چه   شود   گر   ز ِ رُخت   پرده    گشایی


قدحی دارم بر کف ؛ به خدا تا تو    نیایی


هله تا روز قیامت ، نه    بنوشم نه   بریزم


نازنینا ! نظری کن منم   این   خسته  راهت


شرر افکنده به جانم صنما   ! برق   نگاهت


سحرم روی چو ماهت ، شب من زلف سیاهت


به خدا بی رخ و زلفت ، نه بخسبم نه  بخیزم


به   جلال  تو   جلیلم  ، ز    دلال  تو    دلیلم


که من از نسل خلیلم ، که در این آتش تیزم


بده آن آب ز کوزه ، که نه عشقی است دو روزه


چه نماز است و چه روزه ، غم تو واجب و ملزم


به خدا شاخ   درختی  که  ندارد ز    تو  بختی


اگرش   آب دهد  یَم ، شود  او کُنده   هیزم


بپر ای دل  سوی   بالا ، به   پر و  قوت   مولا


که در آن صدر معلا ، چو تویی نیست ملازم


همگان    وقت   دعاها ،    بستایند    خدا   را


تو شب و روز مهیا ، چو فلک جازم و حازم


صفت    مفخر   تبریز ،   نگویم   به   تمامت


چه کنم رشک نخواهد که من آن غالیه بیز

دیدگاه  •   •   •  1392/05/23 - 15:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باید کســی باشد...
برای دوســ♥ـت داشتن
کسی باشد که وقتی تمامت را
گوشه ای گم میکنی
بیاید،پیدایت کند
و برایت یک لالایی بخواند
بعد که بیدار شدی ببینی
دارد آرام آرام شعری را که
دوست داری زمزمه می کند
ببینی برایت
چند شاخه رُز گذاشته کنار دو لیوان
آب اناری که هیچ ربطی به تابستان ندارد
اما....
او که کاری به این کارها ندارد
چون می داند تو چه دوست داری و چه نه!!!
باید کسی باشد.... باید باشد....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 22:25
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
گفتند باران که می بارد بوی خاک بلند میشود...

اما اینجا باران که میزند فقط بوی خاطره ها می آید.

خاطرات را باید سطل سطل

از چاه زندگی بیرون کشید!

خاطرات نه سر دارند و نه ته

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

می رسند...

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند،داغت می کنندرگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند

خاطرات تمام نمی شوند...تمامت م
ی کنند!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:17
+5
صفحات: 1 2 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ