یافتن پست: #سپرده

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
حتی اگر....
دستت از من کوتاه باشد
باز هم موهایم را
برایت بلند نگه می دارم
دریچه ی قلبم را می بندم ؛
مبادا
غبار دوست داشتن کسی
روی آن بنشیند!
مثل یک مرد
از زنی که به من سپرده ای
مراقبت می کنم...
دیدگاه  •   •   •  1394/11/5 - 17:15
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چه می شود کرد

با صیادی که پشیمان شده از صید

و یا با صیدی که دل سپرده بر صیاد!
دیدگاه  •   •   •  1394/03/17 - 15:54
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
از من است ، می دانم … از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “ اما به #دیگران هم دلسپرده ام از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “ اما به دیگران هم کرده ام اما رهایم نکن بیش از همیشه دلتنگم به اندازه ی تمام روزهای نبودنم …
دیدگاه  •   •   •  1393/05/2 - 01:00
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج



ای موی پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج



یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج



ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه حلاج



یک بار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
دیدگاه  •   •   •  1393/02/25 - 18:24
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گــــــاه آدمی در بیست سالگی میمیرد

و در هفتاد سالگی به خاک سپرده می شود

"صادق هـــدایت "


دیدگاه  •   •   •  1393/02/6 - 20:42
+3
be to che???!!
be to che???!!
یادش بخیر ﭼﻪ ﺫﻭﻗﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﮔﭻ ﺭﻧﮕﯽ ﺑﯿﺎﺭ ! ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﺸﻌﻞ ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ ﺭﻭ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻬﻤﻮﻥ … .
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 15:11
+3
melika
melika
زنی به پناه شانه های مردانه تو دل سپرده است ...

تو به كشف اندام زنانه او چشم دوخته ای ...

-جايی ديگر-

مردی به مهر و عاطفه زنانه تو دل سپرده است ...

تو با ماشين حساب به جان دارايی او افتاده ی ...

-برميگرديم به ابتدا-

چرا خوب با خوب نه !

چرا بد با بد نه !

چرا خوب با بد ؟!

مگه نه اينكه ميگن ... خلايق هرچه لايق !!!؟؟؟
آخرین ویرایش توسط melika19 در [1392/10/10 - 19:19]
دیدگاه  •   •   •  1392/10/10 - 19:18
+6
محمد
محمد
پاییــــــــز استـــــ
و هـــوا
پُر استـــــــ از مهــــــربانی هایی
که خــــــدا برایمان به بادهــــــا سپرده...
یادمــان نرود که پنجره ی قلبمــــان باز باشـــــد
برای ورود خـــــــــدا...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:50
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آنگاه كه نمادى از امید در فنجان قهوه ات نمى بینى و در طالعت نیز خبرى از معجزه نیست ... ........... بدان خداوند ......... همه چیز را به خودت سپرده ....... تا بهترینها را بسازى ......!!!!!




دیدگاه  •   •   •  1392/08/15 - 20:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلم بازی میخواهد
یك بازی..
از جنس گل یا پوچ...

دلم میخواهد چشمانم را ببندم
دست هایت را مشت كنی

چشم كه باز میكنم
خیره كه میشوم
به حدس كه میرسم
آن مشتی را باز كنم كه تو
عشقم را به پناهش سپرده ای...

میشود یعنی...؟!





دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 21:04
+2
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ