یافتن پست: #آدم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایـــــا
این بند دل آدم کجاست؟؟
ک گاهی با یک
اسم..
نگاه..
با حضور یک نفر..
و یا با یک لبخند “پاره میشود”

♥♥♥
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 20:20
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این روزها همه آدمها درد دارند …
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 20:11
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دقت کردین ؟؟؟
بهترین مکان برای خواب خونه ی خوده آدمه
راحت ترین توالت توالت خونه خوده آدمه
راحتترین لباس لباسه خوده آدمه
خوش فرمون ترین ماشین ماشینه خوده آدمه
بهترین جزوه جزوه ی خوده آدمه
تمیزترین دست دسته خوده آدمه
بامزه ترین بچه بچه ی خوده آدمه
ولی …
خوشبوترین ادکلن ادکلنه کسیه که تو خیابون از کنارت رد میشه !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 17:19
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلـــــم از میـــآن این همـــه آدم
یــــــک مـــــرد میخــــوآهد
که آغــــــــــوشش فقط انـــدازه ی خـــودم بـــآشد
خــــــدآیا...
کــــــآش وقتــی داشتـــــی آدمهــآ را می آفــــــ[!]
آغوش ِ هـــــر آدمی فقط قــــد ِ حـــــــوآیِ خـــودش بـــود.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 16:55
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مادربزرگ میگفت

رد پای عشق را دنبال کنی میرسی آخر دنیا - نوک کوه قاف

به شهری که همه آدمهایش خوشبختند

رد پای عشق را دنبال میکنم

اما انگار آخرش به آسمان رسیده

خوب شد مادربزرگ دیگر نیست

تا ببیند شهر خوشبختی را به آسمان برده اند

و دیگر هیچ جای زمین هیچ آدم خوشبختی نیست حتی نوک کوه قاف

این روزها سخت مشغولم

دنبال کسی میگردم که پرواز بلد باشد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 15:54
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!  دختر: توباز گفتی ضعیفه؟ پسر: خب… منزل بگم چطوره؟ دختر: وااااای… از دست تو!پسر:
باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟ دختر:اه…اصلاباهات قهرم.پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی؟ دختر:آشتی… راستی گفتی دلت

چی شده بود؟ پسر: دلم! آها یه کم می پیچه…! ازدیشب تاحالا.دختر: … واقعا که!پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا… خوبه؟ دختر: لوووس!پسر: ای

بابا… ضعیفه! این نوبه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداری ها!دختر: بازم گفت این کلمه رو…!پسر: خب تقصرخودته! میدونی که من اونایی رو که دوست

دارم اذیت میکنم… هی نقطه ضعف میدی دست من!دختر: من ازدست توچی کارکنم؟ پسر: شکرخدا…! دلم هم پیچ میخوره چون تو تب وتاب ملاقات

توبودم… لیلی قرن بیست ویکم من!دختر: چه دل قشنگی داری تو! چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!پسر: صفای وجودت خانوم!دختر: می دونی!

دلم… برای پیاده روی هامون… برای سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتابها… برای بوی کاغذ نو… برای شونه به شونه ات را رفتن و

دیدن نگاه حسرت بار بقیه… آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره!پسر: می دونم… می دونم… دل منم تنگه… برای دیدن آسمون چشمای تو…

برای بستنی شاتوتی هایی که باهم میخوردیم… برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم….!دختر: یادته همیشه میگفتی به من

میگفتی “خاتون”پسر: آره… آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!دختر: ولی من که بور بودم!پسر: باشه… فرقی نمی کنه!دختر: آخ

چه روزهایی بودن… چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو کرده… وقتی توی دستام گره می خوردن… مجنون من…پسر: …دختر: چت شد چرا چیزی

نمیگی؟ پسر: …دختر: نگاه کن ببینم! منو نگاه کن…پسر: …دختر: الهی من بمیرم… چشات چرا نمناکه… فدای توبشم…پسر: خدا… نه… (گریه)دختر:

چراگریه میکنی؟ پسر: چرا نکنم… ها؟ دختر: گریه نکن … من دوست ندارم مرد گریه کنه… جلو این همه آدم… بخند دیگه… بخند… زودباش…پسر:

وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم…دختر: بخند… و گرنه منم گریه میکنماا پسر: باشه… باشه… تسلیم… گریه

نمی کنم… ولی نمی تونم بخندم دختر: آفرین! حالا بگو برای کادو ولنتاین چی خ[!]؟ پسر: توکه میدونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد… ولی

امسال برات یه کادو خوب آوردم…دختر: چی…؟ زودباش بگو… آب از لب و لوچه ام آویزون شد …پسر: …دختر: دوباره ساکت شدی؟ پسر: برات…

کادو… (هق هق گریه)… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… ویه بغض طولانی آوردم…!تک عروس گورستان!پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…!اینجاکناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم




نه… اشک و فاتحه



نه… اشک و فاتحه و دلتنگی

امان… خاتون من! توخیلی وقته که…

آرام بخواب بانوی سفر کرده ی من…



دیگر نگران قرصهای نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…!نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..۰!بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم…


دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 14:52
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند
آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند
آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 13:43
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چگونه استـــ حال من…
با غمـــ ها می سازمــــ…
باکنایه ها می سوزمــــــــــ…
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…
لبخندی تـــلخـــــــ….
خــــــــــداونــــــــــــــــــــدا…
می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…
از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــ[!]
فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر
فقط یک قبـــــــــــــــر…
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ می خــــــــــــواهمـــــــــ
خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهـــــــ…
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 13:13
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شــــادم به رویایی که ...
محقـــق نمیشود !
منتظر خبــــری هستم که ...
نمــــی آید !
دلخوشم به حـــــرفی که ...
نمــــیزنی !
آدم
گاهــــی به هـــزار دلیل زنده است
و هیچ دلیـــلی برای زنده بودن ندارد !!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 12:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عکس العمل من در برابر دیدن یه آدم خوشگل و خوش تیپ......:
.
.
.
.
.
.
.
.
.

لبخند می زنم و بعد آینه رو میذارم سر جاش:)
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 12:28
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ