یافتن پست: #آدم

saman
saman

مثل «مـاســولـه»‌اند آدمها
«سقف آرزوهای» ما مثلا
می‌شود حیاط  مرد بالایی!


[حسن غلامعلی‌فرد]

دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 13:50
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وخداوند بخاطر خوردن یک سیب آدم را به زمین فرستاد




اما نمی دانست که آدم با کشیدن دوسیب به آسمان باز خواهد گشت
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 13:19
+1
saman
saman
قهوه را خورد و فنجان را شکست
چای را نوشید و لیوان را شکست
عاشقش بودم، دل من را شکست
او نمک خورد و نمکدان را شکست
حال، او هست لایقِ آنچه که هست
لایقِ بودن با آدمهای پَست
من هم مست از مِی و سیگار بدست
زیرسیگاریم کجاست؟!
یادم آمد، لعنتی آنرا شکست!
پُر زِ خاکستر شده این قاب عکس.. راستی عکسمان را یادت هست؟؟
این یکی به دست من خواهد شکست…!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 13:15
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ... بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ... دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد آدمـ را خفــه کننــد


دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 12:24
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این پسرا که خوش قد و قامتن خوش استیلن

هر لباسی بپوشن بهشون میاد

با همه سگ اخلاقن

با تو مهربون

اینا که آدم از نگاه کردن بهشون سیر نمیشه

هرچی نگاه میکنی هیچ نقصی ندارن

هیچ وقت شیش تیغ نمیکنن

اینا.......

خطای دید هستن اصلا وجود خارجی ندارن:|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 11:55
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیچ کس با بخشیدن کوچک نمی شود؛
و گرنه خداوند اینقدر بزرگ نبود...

مهم نیست که بزرگ باشی یا کوچک.

مهم اینه که اینقدر آدم باشی که سر حرفت بایستی...

وگرنه دهان هر نامردی بوی گند دوستت دارم میدهد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 11:51
+3
saman
saman
در روزگاری که لبخند آدم ها بخاطر شکست توست!!

برخیز تا بگـــــــــــــــریند!!!

(نجیب زاده)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 09:41
+3
saman
saman


شبیه کسی که از یک آدرس،
تنها پلاکش را می داند،
در ازدحام آدمها و خیابانها؛
دنبال دستهایت می گردم…!

(نجیب زاده)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 09:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمیبینی
تؤی خواب گلای حسرت نمیچینی
دیگه خورشید چهرت نمیسوزونه
جای سیلی های باد روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی

رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تؤ جنگل نمی تونستی بمونی
دلت بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی می گه
میدونم می بینمت یه روز دوباره
تؤی دنیایی که آدمک نداره
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 21:56
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آدمک های بی جان
آدمک های پینه بسته و به دور خود پیله بسته
آدمک های که زنجیر بر گردن فرو بسته
وکسان که آزاد و مات و خسته
در بی کران آسمانم لب های فرو بسته
آدمک های بی رحم!...معصوم دریده...
زیبا رویانی و زشت باطنانی که نقاب...همیشه...به آغوش گرفته
فراموشی های ساده و مفرط و گاه پیوسته
آدمکانی که میروند...
نوشته یاسی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 21:29
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ