یافتن پست: #آدم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آدم‌های قد بلــــــــــــــــند را برای خودشان دوست داشته باشید
نه برای اینکه دستشان به کابینت‌های بالایی آشپزخانه میرسد. :|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 22:13
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آیا میدانستید،
تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره ؟ :)
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 22:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

زن نباس داداش داشته باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خوبیت نداره آدم زنش عمه شه :|

دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 19:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.?asl pls
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر‌: تهران/نازنین/۲۲
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
پسر: بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر: نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر: wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟


دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر: خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون...... کوچه......پلاک....شما چی؟
دختر: اسم فامیلی شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور؟
دختر: چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده.... آخه می دونین...........
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای ت[!] میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر:‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم.دیگه اسم فریبرزو نیاریا!راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر: باشه عمه ملوک! بای......

دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 15:27
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ وایسم اون وسط نگات کنم!
بگم:اینارومیبینی?؟
بگی:آره! بگم:توهیاهوی همه ی این آدما بازم من چشمام فقط دنبال تومیگرده،دلم برای توتنگ میشه....
صداشونومیشنوی?؟
بگی:آره. بگم:تواوج همین صداها دلم دنبال صدای تومیگرده...
بگم:حالاچشماتوببند،بگوچه حسی داری!؟ بگی:انگار گم شدم بینه یه عالمه غریبه
بگم:اگه نباشی گم میشم بینه یه دنیاغریبه
دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 15:25
+1
fereshte
fereshte
دلم ی دوست خوب میخواد پر از معرفت و مهربونی پر از مردونگی پراز امید........ولی حیف  تواین زمونه دشمن آدم بهترین دوستشه چون کاری بات نداره حداقل..
دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 22:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در فولكلور آلمان ، قصه ای هست كه این چنین بیان می شود : مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یك دزد راه می رود ، مثل دزدی كه می خواهد چیزی را پنهان كند ، پچ پچ می كند ،آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض كند ، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد ، تبرش را پیدا كرد . زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود ، حرف می زند ، و رفتار می كند! *** پائولو کوئیلو: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 17:38
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﭼﯿﺴﺖ؟؟ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﺍﻻ ﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﺍﻟﮑﯿﻪ ﻫﯽ ﺍﺱ ﻣﯿﺪﻩ ﺗﻮﺍﻡ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮﻣﯿﺪﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯾﺘﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩ (-: ﻭﺍﻻﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺑﺨﺪﺍ
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 13:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

قانون جاذبه آدما میگه:
.
.
.
.
.
.
.
برای داشتن "هانی" شما احتیاج به مقادیری"مانی" دارید...!
به عبارتی هرکی مانیش بیش هانیش بیشتر....

:)

دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:42
+3
mary jun
mary jun
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند....
پرسید:

حوایم پس آدمت کو؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:
در آغوش حوایه دیگریست....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:39
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ