یافتن پست: #آرامش

Tiam Mohseni
Tiam Mohseni
من دختر ایرانی ام!
چون خود را آراستم مرا فاحشه نامیدند.
آرامشم را بوق های ممتد در خیابان شکست.
مرا حرامزاده نامیدند و پارچه ای روی سرم کشیدند تا"تو"تحریک نشوی!
وقتی گفتم پاکم مرا دروغ گو خواندندخواستم دست از زندگی بکشم گفتند از ترس آبرو بود.
خندیدم و به من گفتند اغواگر!
زدند توی دهانم......
حرف زدم گفتند خفه شو!
همجنس هایم بیمار میشوند و آزرده تا تو به کام برسی!
گفتند شکر کن به آزادی ات ،
خدایا شکرت من یک دختر ایرانی آزادم....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 16:53
+11
saman
saman
در CARLO
مثه خوابی ، مثه رویا

مثه آرامش دریا

مثه آسمون آبی

آرومی وقتی که خوابی

مثه پروانه نجیبی

تو یه رویای عجیبی

مثه یاسای تو باغچه

مثه آینه تو تاغچه

مثه چشمه ی زلالی

انگاری خواب و خیالی

بازم عاشقت می مونم
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/18 - 16:06]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 16:04
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
فلسفه شمشیر زنی
شمشیر زنی یگانگی دست و شمشیر است : وقتی این فلسفه حاصل شود حتی یک علف خشک شده هم قادر است یک سلاح کشنده باشد.
شمشیر زن وجود شمشیر را درون روح خود احساس میکند که اگر شمشیر هم نداشت بتواند با دست خالی دشمن را شکست بدهد .
شمشیر زن باید دست و روح را از شمشیر خالی کند و در این هنگام شمشیر زن به اوج آرامش میرسد و پیمان می بندد که کسی را نکشد و به بشریت آرامش ببخشد .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:11
+4
binam
binam
این روزها

دلم اصرار دارد فریاد بزند!
اما من جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!


این روزها
من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام !

تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 13:45
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
ﺯﯾﺎﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺍﯾﺸﺸﻮﻥ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﭼﻮﻥ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻋﺮﻭﺱ
ﻧﺪﺍﺭﻥ .
ﺭﻭ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻫﻢ ﮔﻨﺒﺪ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩ ﺩﺍﻭﺩ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ .
ﺯﯾﺎﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ ﺩﻟﺸﻮﻥ
ﻧﻤﯿﻠﺮﺯﻩ . . .
ﭼﻮﻥ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺩﻟﻪ ﻧﻪ ﮊﻟﻪ
ﺯﯾﺎﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﺴﺮﺍ ﮐﻒ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻨﺎ ﺩﺧﺘﺮﻥ ﻧﻪ ﺩﻟﺴﺘﺮ ...
ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﻣﻘﺪﺳﻪ . ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺶ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﺸﻦ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍ
ﻃﺮﻓﺸﻮﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻥ !
ﺍﻣﺎ ﺳﺨﺘﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍز دست رفتشو ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﺮﺩﯼ :'(
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 14:33
+5
saman
saman
در CARLO
همین که هستی


همین که لابلای کلماتم


نَفَس میکشی


راه میروی


در آغوشم میگیری


همین که پناه ِ واژه هایم شده ای


همین که سایه ات هست


همین که کلماتم از بی "تو"یی


یتیم نشده اند


کافیست‌ برای یک عمر آرامش ؛

باش


حتی همین قدر دور


حتی همین قدر دست نیافتنی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 14:04
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ سوﺍﻻﯾﯽ ﮐﻪ وقتی ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻧﺸﻨیده بگیرم
ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ ، اینه :
ﺁﺏ ﮐﺘﺮﯼ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ؟ :|
لامصب ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺑﻌﺪﯼ ﻧﺎﺟﻮﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ !
ﻗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﯼ . . .
... ﭼﺎﯼ ﺭﻭ ﺩﻡ ﮐﻨﯽ . . .
ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺑﺪﻩ . . .
ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯼ . . .
ﺍﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻩ ، ﺍﺻﻦ ﻣسیر ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻡ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻪ:D
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 19:58
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
به من نگاه کن و بگو شب از کجا جوونه زد
برای من کدوم سکوت آرامشش رو خط می زد
به من بگو کدوم غروب رنگ غم رو بغل می کرد
یا پیش پای آرزوم بارون رو در به در می کرد
بیا ببین...کنار من یه پنجره است روو به سقوط
توو آسمون یه ماهه و ستاره های بی فروغ
نگاه مهربون تو کلید بر قفل لبم
بشکن سکوت سردمو ویرون بکن تو ماتمم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 10:43
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
خورشید

برای باز آمدن است که می رود.

نگران نباش

به زودی ...

ما به راهِ روشنِ آرامش خواهیم رسید.

فقط کافی ست ...

تاریکی بی پایانِ پیش رو را تحمل کنیم

حتماً سپیده دم سر خواهد زد

و خورشید باز خواهد گشت ...



دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:33
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
را ــ ـ دارم ...! چرا که در ـی .. #چهره ها مشخــــــ ـص نیست !! و هر ـه .. این امیـــــ ـد .. در درونــــــ ــم مـــــــی زنـد ... که ای .. ولــی من ندیده ام!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:00
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ