یافتن پست: #آرزوی

محمد
محمد
افسانه حیات حرفی جز این نبود...
یا مرگ آرزو یا آرزوی مرگ!...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/11 - 21:39
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
"آرزویم این است که نتراود اشک در چشم تو هرگز

مگر از شوق زیاد…

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز…

و به اندازه یک عمر تو عاشق باشی…

عاشق آنکه تورا میخواهد"


و به لبخند تو از خویش رها می‌گردد

و تو را دوست بدارد به همان اندازه كه دلت می‌خواهد…......................................................
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 20:10
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 14:57
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮﯾﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻬﺖ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﯿﺸﻦ ... ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﻧﻤﯿﺸﻪ ... ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﯿﺰﻥ ﺍﯾﻨﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﻬﻮﯾﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﻮﻥ . ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻥ ﺷﺪﻥ... ماهم یهویی براشون آرزوی خوشبختی میکنیم......:| ههه
دیدگاه  •   •   •  1392/10/6 - 17:27
+4
محمد
محمد
من آخرین رهگذرم تو این خیابونِ بلند
دیر اومدم که زود برم ، دل به صدای من نبند
یه روز توی برقِ چشات خورشیدو پیدا می‌کنم
آی شب تارِ سوت و کور ! به آرزوی من نخند
دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 22:03
+6
محمد
محمد
ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــﯽ…
ﺍﮔـــﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ِ ﺑـﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩﻥ ِ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘـــ !
ﺷــﺎﯾـــــﺪﺁﺭﺯﻭﯾــﯽ ﺯﯾﺒـــﺎﺗــﺮ ﺍﺯ ﺗـــ ــــﻮ ﺳــﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ … …
دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 14:32
+5
محمد
محمد
ﺗﻮﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫــﺎﯾﻢ ﻫﻤــﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺘـــ ﺧـــﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ ...
ﺑﻪ ﺷﺮﻃـــﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﺁﺭﺯﻭﯾﻪ ﺧﻮﯾــــﺶ ﻧﮕــــﺬﺍﺭﯼ...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 18:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی

آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است

آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت

آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم

آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم

آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی

آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است

آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند

آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد

آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند

آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم

آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد

آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد

آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم

آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
چارلی چاپلین
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 17:12
+3
محمد
محمد
آرزوی قشنگیست...!!!
رد پای من کنار رد پای تو بر دشت پوشیده از برف ....
دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 00:32
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

های تویی که داری این پستو میخـــونی
.
.
.
.
.
.

آره
با خودِتَم ...
سلام

از خُدا میخوام

به همه آرزوهای خوب و قشنگِت بِرســــی.
یه لبخـــند بزن فقط همین!

این فقط یک آرزوی شادی و موفقیـَته
واسه همه ی دوسـتای خوبم... !

(یلداتون پیشاپیــش مبارک)

3 دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 21:43
+6
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ