یافتن پست: #اتاق

saman
saman
در CARLO
دستمو بریدم رولباسم یه لکه خون ریخته ، شستمش پاک نشده …

به مامانم میگم خون با چی پاک میشه ؟

از اون اتاق داد زد: خون فقط با خون پاک میشه !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 15:35
+3
be to che???!!
be to che???!!


پزشكي قانوني ميگفت : يخ زده …



مگر امكانش بود !؟



تيتر روزنامه فردا :



در گرماي داخل اتاقش ، خيره به نقطه اي ، جواني يخ زد …



افسـوس كــه دنياهميشه بر وفق مراد كساني بوده كــه



شكستن دل سرگرمي آنهاسـت …

13274482288.jpg


دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 02:38
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
یارو میره مهمونی " شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه: جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟ یارو با خودش فکر میکنه کی حوصله گریه بچه داره !!! بعد به صاحب خونه میگه: نه ممنون همینجا تو حال خوبه! صبح پا میشه بره دستشویی یهو یه دختر خوشگل با لباس خواب میبینه میگه: شما دختر فلانی هستی ؟ اسمتون چیه؟ دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟ میگه: من ..خرگاو الاغ نفهم بیشور{-7-}{-59-}
3 دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 00:20
+4
saman
saman
در CARLO

بابام اومده تو اتاق دیده دارم نماز میخونم برگشته میگه :


صبح به صبح در پي مکر و فريب


شب هم گريه و امن يجيب ...


o.O



دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 17:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شما هم وقتی تویه اتاقی تنها هستید و در به اندازه 1سانتی متر بازه احساس امنیت نمیکنید
یا فقط من این جور خود درگیری دارم؟? :|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 14:43
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف...

لرزشی روی میز کنار تختم!

از این صدا متنفر بودم امّا....

چشمهایم را میمالم...:

"new message"

...تا لود شود آرزو می کنم٬کاش او باشد

...سکوت می کنم

آرزوی بی جایی بود...!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 13:41
+1
be to che???!!
be to che???!!

سر تا پای یک پسر خفن امروزی:


برای اینکه خودشونو  به یه پسر خفن امروزی تبدیل کنن کارای زیر رو مرحله به مرحله انجام می دن:


اول می رن از تو اتاق خواب مامان جونشون یواشکی موچین و چند تا کرم بر می دارن . بعد از رو یکی از عکسای مامان ابروهاشونو درست می کنن.چون ابروی بیشتر پسرشونو با پاچه ی بز پیوند زدن درنتیجه باید نصف ابرو رو بردارن به طور خیلی ضایع هر چی ضایع تر بهتر.بعد یه تیغ بر می دارن ۲-۳ تا خط عمودی میندازن تو ابروهاشون (که مثلا آره داداش ما این کاره ایم و تو دعوا وقتی داشیم یکی رو از ساختمون پرت می کردیم این بلا سرمون اومده (آب زررررشک حالا خوبه شلوارشونم نمی تونن بکشن بالاها ادعای دعوا کردنم می کنن).بعد کرمارو قاطی می کنن یه چیز مزخرفی در میاد اونو می مالن به صورتشون تا پوست یکم از حالت اسکاجی دراد.(البته اگه قبلش قید ریشو میشو سیبیلو بزنن!!!).


بعد با استفاده از تف و چسب مایع و روغن لادن و اتو مو موهاشونو رو به هوا نگه می دارن.هر قسمت از مو به یک سمت بره.(ضایع ترین مدلی که می تونن تا درست کنن تا بیشتر خوشگل شن).یا دستاشونو می کنن  تو پریز برق تا زود زود موهاشون درست شه.(این برای آدم های کم حوصله اس ولی اونطوری بیشتر ضایع می شن)


 


بعد می رن و یکی از تی شرتایی که ماله کوچیکیاشون بوده رو میارن (هر چی کوچیک تر بهتر)یه اسکلتی چیزی روش می کشن.حالا کم کم سعی کنن تی شرتو تنشون کنن. حالا یقه ی تی شرتونو تا سر نافشون جررررر می دن و دقت می کنن که شکمشون باید از زیر تی شرت بزنه بیرون.یه لباس زیره تنگ تنگ(ترجیحا به رنگ های قرمز یا بنفش یا آبی پر رنگ یا  زرد قناری یا سبز پر رنگ یا سرخابی)میپوشن و هر چقدر که در توانشونه میکشن پایین.دقیقا تا سر مرز!!!حالا یه شلوار کهنه و کوچیک و پاره پوره که از تو انباریشون پیدا کردن چند جاشو می سوزونن و سوراخ می کنن بعدمی پوشنش ولی لازم نیست که به خودشون زحمت بدن زیاد بالا بکشنش تا ۴ انگشت بالای رون بسه....


طوری که لباس زیرشون کاملا تابلو باشه.آفرین حالا کفشاشونو برمی دارنو تا می تونن با ماژیک روش حروف انگلیسی و چرت و پرت مینویسن چند جاشم پاره می کنن.


هر چی انگشتر و گردنبند پیدا می کنن به خودشون آویزون می کنن.چند تا عکس حشره مشره هم(مثل سوسک و خرچنگ و عنکبوت و خر چسونه و ...)رو بازوشون بکشن و چند تا پیکسل با طرح های ضایع هم به سر تا پاشون وصل کنن(از ساق هم استفاده می کنن تا ضایع تر شن).بعد یه عینک آفتابی که ۵ برابر چشماشونه رو می زنن حالا شلوارشون رو یکم بکشید پایین تر دستاشونو می کنن تو جیبشون. راستی آدامسشونو یادم رفت حداقل ۱۲ تا آدامس میندازن تودهنشون و میجون...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:34
+2
be to che???!!
be to che???!!
ک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد

يه پسرخوب کمتربا اين جمله مواجه ميشود''مشتري گرامي دسترسي شمابه اين سايت مقدورنمي باشد''


 


يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره


يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش


 


یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون


يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته


 


يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه


يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده


 


يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:''ساعت چند'' ''کي مياي'' ''کجا'' ''دير نکني يا


يه پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه


 


يه پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان


عابر را نميکند


 


يه پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد


يه پسر خوب که ژيان سوار ميشود روي بنز همسايه با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد


 


يه پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد


يه پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند


 


يه پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان


آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نميشود
ه پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند


يه پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود



 



يه پسر خوب روزي 10بارهوس بردن نذري به دم در خانه همسايه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نميکند



يه پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند



 



يه پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوي و برزن عرعر عشق نکرده و آبروي خانوادگي خود را نميبرد



يه پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند



 



يه پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه



جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگي خود باشد



يه پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و



آرش و ... بگويند


 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:29
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


تــمــام کـتــاب هایـم را ریــختــم کفِ اتاق ... دانه دانه ورق زدم , کلنجار رفتم ..... در هیـچ لغـت نـامـه ای هیـچ واژه ای نبود, تا حماقت دلـــم را توجــیه کند ... کــه اینطــور صادقــانه باورت کــرده بودم ....!


دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 16:46
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

به طرف میگن بزرگترین آرزوت چیه ؟

میگه : دکتر بشم   از اتاق عمل بیام بیرون و بگم : متاسفم ...{-15-}{-15-}{-15-}


دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 14:00
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ