یافتن پست: #احساس

ali rad
ali rad
گاهی آدم احساس می کنه این جمله که «گریه مال مرد نیست» رو یه آدم نامرد گفته تا ما رو از درون ویران کنه
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 17:29
+2
saeed
saeed
اینجا رادیو "دل" است ، صدای مرا از عمق "قلبم" میشنوید .این یک" پ "نیست. یک احساس پاک است که میگوید : دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 13:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی فهمیدی قرار نیست با هر زن یا دختری که دوست شدی، به رختخواب بری؛هر وقت یاد گرفتی بدون توقع دوستی کنی .هر وقت فهمیدی هر کسی که دوستت شد،دوست ‌دخترت نیست و برای جواب سلامش باید به یک علیک محترمانه فکر کنی نه به پیدا کردن یک مكان خالی،اونوقت میتونی روی همراهی و همدلیِ دختر به عنوان جنس مخالفت حساب کنی.
9 دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 12:19
+3
maryam
maryam
آن قدر مرا سرد کرد، از خودش... از عشق...
که حالا به جای دل بستن یخ بسته ام!
آهای! روی احساسم پا نگذارید،
لیز می خورید!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/2 - 22:51
+2
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
@miladjafari
چه افسانه ی زیبایی… زیباتر از واقعیت …

راستی مگر هر شخصی احساس نمیکند که نخستین روز بهار

گویی نخستین روز آفرینش است؟

نوروز مبارک
.....................
تو بهترین رفیق زمینی این دل خسته ای ..یارم باش همچون بنیامین برای یوسف و چنان هارون برای موسی {-41-}
آخرین ویرایش توسط sin_sin در [1391/01/1 - 03:07]
5 دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 03:01
+11
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
در MEETING S
@ramins
حس می کنم ، حسم به تو حسی نو است
حسم برای حس تو ، شعری نو است
حس می کنم ، حس کرده ای احساس من
احساس حسم حاسد و جنسی نو است
حدسی بزن ، حسم حسود حس کسیت
احساس تو بر حس من ، حدسی نو است
در حس تو ، احساس من محسوس شد
احساس کن حس مرا ، حسی نو است
سحری بکن ای ساحر احساس من
هر حس تو نسبت من ، سحری نو است
مبحوس گشت احساس من از حس تو
حساس کن احساس خود ، فصلی نو است !!!
7 دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 02:48
+9
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت
یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت
.
ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد
.
ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی
.
ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد
.
ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود
.
ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد !
دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 02:40
+9
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
زیانبارترین احساس پس از شکست، از دست دادن اعتماد به نفس و مشکوک شدن به توانایی و صلاحیت خویش است.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 02:31
+7
-1
ronak
ronak
برای کنار هم گذاشتن واژه ها٬
دست قلمم بیش از آنچه فکر کنی خالی است…
و بیش از آنچه فکر کنی احساس می کنم به نوشتن مجبورم !
شاید این هم خاصیت ِ داشتن این صفحه ی مجازی است ؛
میان جاده که می آمدم ، سرم پر از فکر بود
فکرهایی از آن دست که به هر نیمه ای که می رسیدم
احساس می کردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم
چیزهایی مثل ِِ
آینده
رفتن
ماندن
حالا اما اندیشه ای نیست برای به واژه آوردن..................@M2TSH
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 00:44
+3
sahar
sahar
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:03
+8
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ