reza
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي
ali rad
یادتونه.......................
sasan pool
وقتی کسی نیست که خودت را
فرو کنی در آغوشش
و گم شوی در رویاهای شبانه اش
فرقی نمی کند صبح ها
با صدای اذان بیدار شوی
... ...یا ناقوس کلیسا
حتی درون خانه پدری ات
احساس غربت خواهی کرد
جلوی اینه می ایستی وارزو داری بری ماورا ان
شاپد کسی باشد
saeed
با توام
ای لنگر تسکین !
ای تکان موجهای دل !
ای آرامش ساحل !
با توام
ای نور !
ای منشور !
ای تمام طیف آفتابی !
ای کبود ارغوانی !
ای بنفشابی !
با توام ای شور !
ای دلشوره ی شیرین !
با توام
ای شادی غمگین !
با توام
ای غم !
ای غم مبهم !
ای ...
نمیدانم !
هر چه هستی باش !
اما کاش ... !
نه جز اینم ارزویی نیست :
هر چه هستی باش !
اما .... باش !
sasan pool
بعضی ادم ها از سراب هم کمترند!!!!!!!ثبات سراب از نها بیشتر است......
چون نه میتوانند بمانند نه میتوانند بروند
حد اقل سراب باش!!!!!!!!!!سرابی برایارزوهایم!!!
ان چیزی که هستی باش.....