♥ نگار ♥
سر امتحان شهری دختره اومد نشست
پشت فرمون
سرهنگه گفت خانوم روشن کن
برو عقب..
.دختره ماشینو روشن کرد
پیاده شد رفت عقب نشست............دیگه کسی سرهنگ و از اون روز ندیده
پشت فرمون
سرهنگه گفت خانوم روشن کن
برو عقب..
.دختره ماشینو روشن کرد
پیاده شد رفت عقب نشست............دیگه کسی سرهنگ و از اون روز ندیده