یافتن پست: #از

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﯾﻘﺸﻮﻧﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ...
ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ...
ﺯﻝ ﺑﺰﻧﯽ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ...
ﺑﮕﯽ ﮐﺼﺎﺍااااﺍﺍﺍﺍﻓﻄﻄﻄﻄﻄﻂ اخه ﺗﻮ چرا انقدﺭ ﺟﺬﺍﺑﯽ...¡
.
.
.
.
.
.
ﺧﻼﺻﻪ ﺭﯾﺎ ﻧﺸﻪ ﮐﻤﺮﻡ ﺩﺍﻏﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻮﺑﯿﺪﻩ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ دیوار
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 21:52
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لازم نیست فقط مخصوص قشر خاصی باشه
جذابیتش برای سن و سالی باشه
برا جلب توجه دست رو جای حساسی باشه
کار من نیست من بیشترم
با سلیقه ی هرکس اختلافی داشته باشه
با عقیده های شخصی بخواد شاخ به شاخ شه
پُره فحش و حرفایی ناسزایی باشه
کار من نیست من بیشترم
یچیزی اختراع شه که نه سیاسی و نه احساسی و نه اجتماعی باشه
بدون اینکه اسم هیچ غذایی باشه
باعث شه یه جایی یه اشتهایی وا شه
یه دوایی باشه خوابیده بیدار شه پاشه
هرکسی برا خودش کس خاصی باشه
یه قهرمانی باشه
که تنها هدفش تو زندگی اینه که رکوردش خودش جا به جا شه
با این رشته کلید شاید یه درایی وا شه
هزارتا قصه بی اینکه داستانی باشه
یه طرز فکر پُر و بی اعتراضی باشه
جا خبرنگاری چیز خبرسازی باشه
چرا توشب از تاریکی قصه هایی باشه
خوبه تو این قصه یه چراغی باشه
تو زیرزمینش پله هایی واشه
واقعیت تلخه تو قصه عشق و حالی باشه
بدون ایهام و قافیه ی خاصی باشه
همچین چیزی باید خیلی لوس و عادی باشه
شایدم یه درصد یه کار استثنایی شد
میگفتن نمیشه ، نمی شد
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 21:39
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه روز یه دختر تُـرک لباس رزم مردونه می پوشه و کنار
ستّارخان و باقرخان، علیه نیروهای استبداد می جنگه .
وقتی زخمی میشه و ستّارخان میاد بالاسرش
تا زخمش رو ببنده،با حیای خودش کنار می کشه،تازه ستارخان
می فهمه این تیرانداز ماهر که تنهایی جلوی قوای دولتی رو گرفته،
یه دختر بود و این دختر تُرک که اسمش" جـــیران "بود،
اشک ستّارخان رو با غیرت خودش در میاره

یه روز یه دختر تُرک،
سلاح به دست می گیره، بازار تبریز رو قُرُق می کنه، تا جلوی ظلم و احتکار،
علیه مردم رو بگیره و روز دیگه، علیه امتیاز تنباکو
ضد حکومت استبداد، قیام میکنه؛
اسم این دختر تُرک " زیـنـب پــــــاشا "بود

یه روز یه دختر تُرک،میشه بانوی شعر و ادب فارسی،
اسم این تُرک " پروین اعتصامی "بود

یه روز یه دختر تُرک زیباترین قصاید و غزلهای تُرکی و فارسی رو در بیداری انسانیّت و برابری و عشق می سرود.
اسم این تُرک" حیران خانم دنبلی " اهلِ خوی بود

یه روز یه دختر تُرک اولین بار تو دنیا داروی گیاهی ضد ام اس رو تو تبریزمی سازه،
اسم این دختر تُرک " سهیلا رضاپور فیروزی " است

یه روز یه دختر تُـرک به خاطر مسئولیتی که در شرکت گوگل داره لقب "شاهزاده امنیت گوگل" را به خود میگیره
اسم این دختر تُرک '' پــــریسا تـــبریـــز '' است

بله سرزمین ما مثال چنین شیر زنانی زیاد داره...
ﯾﺎﺷﺎﺳﯿﻦ گوزل ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎنیم ...
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 21:35
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



در عجبم از ملتی که دوبل برگر و سیب زمینی سرخ کرده رو با
-----نوشابه رژیمی ------ میخورن ! واقعا چرا ؟
آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1394/03/10 - 21:33]
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 21:31
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
°•○●عشقم...●○•°

وَقتی مردَم،

خودِت بیاتو غــسال خونه بِشورَم

چِشاموخودِت بادَستات بِبَند...

لَبامو...!نه نَبوس اخه میگَن شگون نَداره

تو .... فَقَط ی دَست روموهام بِکِش

کَفَنَمو بِذار اونا بِپیچَن... آخه تواَزکارایِ سَخت خوشِت نِمیاد، کَفَن پیچیدَنَم سَخته!

خودِت بَغـَلَم کٌن بِذارَم توقَبر

خاکَم خودِت بِریز روم وَلی ارومـ ارومـ ...

باشه؟

دیگه کَم کَم هَمه بٌلَندشٌدَن که بِرَن

وَلی

وَلی تو نَرو یِکَم دیگه بِمون

اخه...

توکه میدونی مَن اَزتاریکی و تَنهایی میتَرسَم...

هَرچَند تو هَمیشه تَـــــــــنهام میزاشتی

پَس حالا تَنهام نَزار یِکَم بیشتَر بِمون

بَعد حَواسَم که پَرت شد مِثلِ هَمیشه تَنهام بِذار برو

برو پِیِ زِندِگیت

برو پیشِ هَمونایی که بِخاطرِشون مَنو شِکَستی و نَفَهمیدی

گِریه نَکٌن حالا که دیگه به گِریه تو یا کَسِ دیگه نیازی نَدارم...

خودِتم ناراحَت نَکٌن چون ناراحَتیتَم به دَردَم نِمیخوره پَس بِخَند ...

چون مَن دیگه زیرِ خَروارها خاکَم

هَمون روزیه که به خاطرَم مِشــکی پوشیدی

راستی! حَرفِ اخَرَم هَمیشه یادِت باشه

کِہ

"خیلی دوســِت داشتَم"
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 21:29
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







از کدوم خاطره برگشتی به من ...

که دوباره از تـــــو رویایی شدم ...

همه ی دنیا نمیدیدن من و ...

من کنـــــــــار تــــــــــــو تماشایی شدم ...






دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 16:17
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چقدر دنیا کثیف شده...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
امروز به دوست دخترم زنگ زدم میگم کجایی؟میگه پیشه دوستم ندا.......
جالبه داشت دروغ میگفت!
چون ندا پیش من بود.....
باهاش کات کردم بار اولش نبود به من دروغ میگفت .
دفعه قبلم الکی گفت پیش الهامم بازم الهام پیش من بود!!!!
خدایا خودت حقمو ازش بگیر
خیانت همش خیانت دیگه ب هیچ دختری اعتماد نمیکنم!!
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 15:42
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن در گوشه ی میخانه هم مارا تو پیدا میکنی
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 15:20
+1
محمد
محمد

گاهی بعضی ها رو ؛

خیلی راحت می بخشی !


چون دوس داری ،


بازم تو زندگیت باشن … !!
:)

دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 13:53
+1
محمد
محمد

بربادرفته

صد بار بهتر است از 

از یاد رفته


دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 13:48
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ