یافتن پست: #اسب

saman
saman


اگر فکر می‌کنید که کم‌کم پا به سن می‌گذارید، احتمالاً دوست دارید بدانید که چه چیزهایی پیرترتان می‌کند. در جامعه امروزی ۲۵ سال هم شاید خیلی پیر باشد، به همین دلیل همیشه باید به دنبال راه‌هایی برای جوان‌تر دیده شدن بود. 

 

۱ – لباس‌های از مد افتاده

نگاهی به کمد لباس‌هایتان بیندازید؛ این می‌تواند یکی از چیزهایی باشد که پیرتان می‌کند. آیا خیلی وقت است که روی مد لباس نپوشیده‌اید؟ با نادیده گرفتن مد‌های امروزی سال‌ها به سنتان اضافه می‌کنید. البته مسئله‌ای که باید به آن دقت کنید این است که زیاده‌روی نکنید چون اگر سعی کنید در ۴۰ سالگی مثل نوجوان‌ها به نظر برسید باعث می‌شود نامناسب جلوه کنید.

 

۲ –  مدل موی از مد افتاده

چیزی که پیر نشانتان می‌دهد ممکن است روی سرتان باشد! آخرین باری که یک مدل موی جدید را امتحان کردید کی بوده است؟ مدل موهای امروزی باعث می‌شود به مراتب جوان‌تر به نظر برسید. مجلات مد را بگردید تا ببینید کدام مدل مو جوانی را به شما برمی‌گرداند.

 

۳ – عادت سیگار کشیدن

هشدارهای زیادی درمورد استعمال دخانیات داده می‌شود اما یکی از اینها از بقیه مهمتر است: سیگار ممکن است پیرتان کند! ابتدای سال نو می‌تواند زمانی عالی برای ترک سیگار باشد. با این کار ۱۰ سال به عمرتان اضافه خواهید کرد. کمی به آن فکر کنید: آیا خانم‌هایی که خیلی جوان به نظر می‌رسند، سیگار می‌کشند؟

 

۴ – مصرف الکل

مصرف زیاد از حد نوشیدنی‌های الکلی از داخل پیرتان می‌کند. هرچه الکل بیشتری وارد جریان‌خون شود، بر پوستتان تاثیر داشته و در برخی موارد آسیب‌های دائمی به آن وارد می‌کند. 

 

۵ – وضعیت ضعیف سلامتی

یکی از چیزهایی که پیرتر نشانتان می‌دهد وضعیت ضعیف سلامتی‌تان است. حتی اگر مشکل اضافه‌وزن نداشته باشید، اگر از موادغذایی مناسب استفاده نکنید و موادمغذی لازم برای سلامت و متناسب نگه داشتنتان را مصرف نکنید، ضرر خواهید کرد. هرچه سن بالاتر می‌رود، درد و مرض بیشتری به سراغمان می‌آید، پس باید از خودتان مراقبت کنید.

 

۶ – شغل استرس‌زا

محل‌‌کارتان هم ممکن است پیرتان کند. اگر در محل‌کار بیشتر از اینکه لبخند بزنید اخم می‌کنید، وقتش رسیده که کار جدیدی برای خودتان پیدا کنید. یا حداقل یک سرگرمی که از آن لذت می‌برید را وارد اوقات فراغتتان کنید. مهم رسیدن به تعادل است همین!

 

۷ – همسرتان

یکی دیگر از عوامل پیر کردن شما می‌تواند همسرتان باشد. همسر بداخلاق استرس زیادی به شما می‌دهد. سعی کنید با او حرف بزنید، البته بدون اینکه آن را به دعوا و مشاجره بکشانید، و تمام حرف‌هایتان را با او مطرح کنید. اگر نتوانستید مشکلاتتان را حل کنید، دیگر وقتش رسیده که فکر دیگری کنید!


دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 17:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سرنوشت بگویید:
اسباب بازی هایت بی جان نیستند،آدمند،میشکنند...
آرامتر...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:34
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همین پیش پای شما سنش دو رقمی شدها

بعد استاتوس گذاشته :چه عذابی کشیدم وقتی در آغوش او دیدمت!!!

من سنِ اون بودم عذاب نمی دونستم چیه که!

بادکنک باد می کردم سر بادکنکو می کشیدم

صدای ویژژژژژژژژژ می داد مثه اسب از ذوق شیهه می کشیدم :|


دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 16:01
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همین پیش پای شما سنش دو رقمی شده ها
بعد استاتوس گذاشته: چه عذابی کشیدم وقتی در آغوش او دیدمت !!!
من سنِ اون بودم عذاب نمی دونستم چیه که!
بادکنک باد می کردم یهو ولش میکردم بادش با فشار خالی میشد و از اینور اتاق میرفت اونور اتاق منم مثه اسب از ذوق شیهه می کشیدم :|
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 22:48
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﭼﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ !
ﺗﻠﺦ ﮐﺮﺩﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮎ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﯼ ﻣﺎ
ﺷﯿﺮﯾﻨﺘﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺭﺍﺳﺒﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..




دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 15:41
AmiR
AmiR
همه ي پسرا دوست دارند يه دختر گيرشون بياد که :

مثل اسب نجيب باشه!

مثل سگ وفا دار باشه!

ومثل گوسفند سر به زير باشه!

اما بيشتر پسرا به آرزوشون مي رسن و دختري گيرشون مياد که :

مثل اسب جفتک ميندازه!

مثل سگ پاچه مي گيره!

ومثل گوسفند نمي فهمه !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:22
+2
xroyal54
xroyal54

فروردین : انتظار به پایان رسید و بعد از سالها انتطار و فراز و نشیب و غم و غصه و اشک و نا امیدی، به زودی ازدواج می کنی و به خانه بخت می روی، اما شب عروسی هنگام صرف شام برق می رود و داماد فرار می کند.





اردیبهشت: کسی در این دنیا هست که هر لحظه به تو فکر می کند و بی تو زنده نیست و نفس نمی کشد و قلبش نمی زند و اگر با او تماس نگیری، به کما می رود.او به زودی به خواستگاریت میاید و تو را با اسب سفید به قصر خوشبختی ها می برد.





خرداد : امروز دوست مامانت بعد از سالها زنگ می زنه خونه شما و با مامانت حرف می زنه و تورو واسه پسرش خواستگاری می کنه . البته تا سه سال دیگه نمی تونید ازدواج کنید چون پسره زندانه و سه سال از حبسش مونده.





تیر: تو با هر کسی که ازدواج کنی یکسال نشده پست می دن و باز برمی گردی خونه بابات.





مرداد : تا ۴۳ روز دیگه ازدواج می کنی با پسر مورد علاقه ات و تا ۳۴۲ روز دیگه بچه دار میشین پسره اسمشو می زارین بهرام بعد از ۷۴۰ روز دیگه بچه دومت بدنیا میاد که اونم پسره اسمش می زارین شهرام و ….





شهریور : هر خواستگاری که واست میاد بعلت نامعلومی بعد از سه روز ناپدید میشه و دیگه خبری ازش نمیشه.





مهر : تا یکسال دیگه ازدواج می کنی اما شوهرت معتاد ازآب در میاد و طلاق میگیری بعد از یکسال باز ازدواج می کنی اما اون یکی هم معتاد در میاد و باز طلاق دوباره یکسال صبر می کنی و باز ازدواج می کنی در ازدواج سوم موفق میشی و پسر یک کارخونه دار میلیاردر و فوق العاده زیبا تو رو میگیره و کلی خوشبخت میشی.





آبان :پسری که همیشه در دانشگاه از تو جزوه می گیرد، هیچ فکری در کله اش ندارد و فقط عادت کرده از تو کمک بگیرد، نه قیافه داری، نه اخلاق. چرا این جوری فکر می کنی که باید در دوران دانشگاه ازدواج کنی؟ خلاصه بگم تا آخر عمر واست خواستگار نمیاد الکی منتظر نباش.





آذر:دوتا خواستگار سمج تا ۲ ماه آینده میان خواستگاریت که هر دو دیوانه وار عاشقتن و وقتی می فهمن یک خواستگار دیگه داری با هم دعواشون میشه (دعوای عشقی) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم می زنن و هر دو می میرن. و تو تا آخر عمرت می مونی خونه بابات!





دی: به زودی با نویسنده محبوبت آشنا می شوی و از تو خواستگاری می کند. اما چند ماه بعد با بهانه های مختلف از ازدواج با تو منصرف می شود. تو دلیل این عمل او را نمی فهمی، اما به زودی متوجه می شوی رمانی از او منتشر شده که شخصیت های آن بسیار شبته تو و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیلهایت هستند و در مقدمه کتاب هم توضیح داده که برای دستیابی به این داستان واقعی، مجبور شده به دختری زشت پیشنهاد ازدواج بدهد.





بهمن : امروز همه از این که به زودی ازدواج می کنی خوشحال هستند، چون از دست غرغرهایت راحت می شوند و از این به بعد شوهر بیچاره ات است که باید تو را تحمل کند.





اسفند : عید نوروز بعدی عروسیته و با اونی که سالها منتظرش بودی ازدواج می کنی واسه ماه عسل، با کشتی شخصی داماد میرین به یک ویلا توی یک جزیره زیبا در اسپانیا! اما کشتی وسط راه میخوره به کوه یخ و غرق میشه! شوهرت تو رو سوار یه تخته میکنه و چون اون تخته تحمل وزن دوتاتون رو نداشته ، تخته رو ول میکنه و تو آب یخ میزنه و میمیره !تو هم برمیگردی خونه بابات و تا آخر عمر شوهر گیرت نمیاد!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:09
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



رویای زیبایی داشتم اما

کاش میماندی و نمی رفتی... تا تر نشود چشمان حیرانم

مثل اسب زیبایی بودی... اما گریختی از دامم




دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:12
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کودکی هایم سروار بر ماشین اسباب بازیم

با سرعتی باور نکردنی گذر کرد و تمام شد

کاش میشد بازگشت و تمامش را دوباره تجربه کرد

لحظه های بودن با کسی که تمام زندگیم است




دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:00
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
کاش اسبی داشتم تا که با آن در حریم قصه ها می تاختم

غصه ها را میشکنم و غم به آتش میکشیدم و آرزو می ساختم : کاش اسبی می داشتم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 13:54
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ