یافتن پست: #اشک

roya
roya
در CARLO
و بالاخره خواهی فهمید که :

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.

یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.

قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.

مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.

و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.
دیدگاه  •   •   •  1392/02/26 - 10:19
+4
binam
binam
شب جای چشماتو نمیگیره
حتی دنیا جاتو نمیگیره
اشک از چشمام سیره
میریزه میمیره
دلم آروم نمیگیره



هـــــــــــــــــــــــی
کجایـــــــــــی!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 19:04
+6
roya
roya
در CARLO
سلام مهربون وارد خونه شد و چشمش که به دیوار افتاد بهت زده شد! دختر کوچولو تکه بزرگی از کاغذ دیواری رو کنده بود! نتونست خودش رو کنترل کنه و حسابی سرش داد زد و ... فردا روز پدر بود. دخترک ، قوطی کوچولوئی رو که با کاغذ دیواری کادو پیچ کرده بود آورد و گفت : بابائی روزت مبارک ، خیلی دوستت دارم. خدای من! حالا چکار کنم؟ همون طور که کاغذ دیواری رو از دور قوطی باز می کرد ، ذهنش مشغول اتفاق دیروز بود. در قوطی رو باز کرد. خالی بود! بازعصبانی شد و گفت : این که خالیه! و جواب شنید که : پره پدر! پر از بوس! باباجون چند ماهه هر وقت که می خوام بخوابم این قوطی رو محکم بغل می کنم و کلی بوس واسه تو می ذارم توش ، بوس هام رو ندیدی؟! پدر که خیلی شرمنده شده بود ، فکر می کرد چجوری باید رفتارهای غلطم رو جبران کنم؟ سه روز بعد ، دختر کوچولو در سانحه ای جونش رو از دست داد. و پدر موند و اون قوطی. شب ها قوطی رو محکم بغل می کرد و یکی یکی بوسه های خیالی رو از توش در می آورد و روی گونه هاش می گذاشت و پهنای صورتش رو اشک می پوشوند... ولی یادمون باشه تا عزیزامون هستند و هستیم ، رد عشق رو هم تو زندگی هامون ببینیم و بگذاریم.
دیدگاه  •   •   •  1392/02/25 - 16:26
+2
binam
binam
یواشکی
درگوشی
آروم
میخوام بگم
خدا هیشکی نمیدونه
تو ببخشی

!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 19:03
+2
binam
binam
وقتی که قطره های اشک آرام آرام بر روی گونه هایم میریزد
وقتی نگاه خسته ی خودم در آیینه ی اتاق تنهاییم مرا به ترس می آورد
وقتی تار موی سپیدم در تلاطم تارهای سیاهم از دید دیگران پنهان می شود
وقتی هزاران درد را با تنی خسته تنها خودم به دوش میکشم
وقتی مجبورم کنار والدینم نقش فرزند شاد را بازی کنم
تنها چیزی که باعث می شود قلبم به تپش ادامه دهد
وجود توست
در کنار سجاده که هیچ حتی در هر لحظه هم نیازی به نقش بازی کردن نیست
نیاز به بازگو کردن نیست
تو خوب میدانی از هرآنچه در من میگذرد
این است که هنوز با عصای بندگی ات روی پاهایم ایستاده ام
و اشک ها و نگاه ها و تار موهای سپید و درد ها را تحمل میکنم
خوب است که تو انسان گونه مرا نگاه نمیکنی
خوب است که نیازی به توجیح ندارم در برابر بزرگواری چون تو
هر قدر دلم گرفته باشد همین که تو هستی کافی است
هرگز نمیتوانم زندگی بدون تو را حتی لحظه ای تصور کنم
گاهی همین جمله کافی است
که نه بخاطر اینکه مانند تو تنهام
نه بخاطر اینکه هر روز به من روزی میدهی
نه بخاطر اینکه این همه نعمت در اختیارم میگذاری
بلکه فقط و فقط
بخاطر بودنت
دوستت دارم خدایا!
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 15:34
+3
binam
binam
خدایا فقط تو میدانی که چرا
در پس هر شادی غم
و در کنار هر لبخندی اشک است
خدایا به من نیرویی بده
که در ندانستن هایم
نا امید از تو نشوم
دیدگاه  •   •   •  1392/02/21 - 22:20
+2
عسل ایرانی
عسل ایرانی
هر سن و سالی که داشته باشی
اگر کسی نباشد ، مرده یا زنده
که با یادش ، چشمانت ، از شادی یا غم
پر اشک شود
هرگز زندگی نکرده ای
پس ادامه بده....
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 21:51
+4
poria
poria
وقتي دلت گرفت بشين به اندازه تمام دلتنگيات گريه کن . براي اينکه کسي اشکاتو نبينه ماهي کوچيکي شو و به ته دريا برو . ديگه نه کسي صداتو مي شنوه نه کسي اشکاتو مي بينه . حالا فهميدي چرا اب دريا شووره؟
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 18:47
+2
peyman
peyman
فدای اشک های بی منتت مادر
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 17:59
+6
HADI
HADI
آب حوض می کشیم کفش پاره می خریم
شعر بند می زنیم گل ستاره می خریم
اشک دانه می کنیم شب شراره می خریم
قلب های بی قرار دستهای پینه دار
لحظه های انتظار یاد واره می خریم
آهای ؟
کسی دوستی نمی فروشه ؟
ما از تنهایی دوستی می خریم.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:23
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ