یافتن پست: #اشک

fereshte
fereshte
برگردو از اول برو ! چشمانم پراز اشک بود ندیدمت...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 23:08
+3
fereshte
fereshte
کی اشکاتو پاک میکنه شبا ک غصه داری.... دس رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری.......... شونه ی کی مرحم حق حقت میشه...............
5 دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 22:47
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺩﯾﺪﯼ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺳﺘﺎﻟﮋﯾﮏ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺁﻣﭙﻮﻝ
ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻩ
ﺧﻮﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ....
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﺷﮏ ﻣﺎﻟﻪ ﺷﻮﻕ ﺑﻮﺩﻩ!!!؟

دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 22:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



باهام دعوا کن.... باهام قـــهر کن
حرصم و در بیار....بهــــونه بگیـــــر
خرم کن......
تازه اجازه داری اشکمو
بعضی وقت ها در بیاری
اما....
حق نداری هیچــــوقت بری ...
هیچــــــــــوقت ...


کوتاه شود



دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 15:56
+1
xroyal54
xroyal54
چند وقته...

چندگاهیست وقتی می گویم :
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن
باآمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد...

چندگاهیست وقتی می گویم :
صلواتک علیه و علی آبائه
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم...

چندگاهیست وقتی می گویم:
فی هذه الساعة
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای...

چندگاهیست وقتی می گویم :
و فی کل الساعة
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست...

چندگاهیست وقتی می گویم :

ولیا و حافظا
احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و
قطره های اشکم را به نظاره نشسته است...

چندگاهیست وقتی می گویم :
و قائدا و ناصرا
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند...

چندگاهیست وقتی می گویم:
و دلیلا و عینا
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی...

چندگاهیست وقتی می گویم :
حتی تسکنه أرضک طوعا
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم...

چندگاهیست وقتی می گویم :
و تمتعه فیها طویلا
به حال آنانی که در زمان دراز حکومتشیرین تو،
طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم...

اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار میخوانم
تا هم با آمدن نامت
دلم بلرزد
هم
اشکم بریزد
هم در جست و جویت باشم،
هم سرپرستم باشی،
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم و
هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است...
السلام علیک یا ابا صالح مهدی (عج)
Photo: ‎چند وقته...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن<br />
باآمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
صلواتک علیه و علی آبائه<br />
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم:<br />
فی هذه الساعة<br />
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
و فی کل الساعة<br />
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
ولیا و حافظا<br />
احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و <br />
قطره های اشکم را به نظاره نشسته است...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
و قائدا و ناصرا<br />
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم:<br />
و دلیلا و عینا<br />
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
حتی تسکنه أرضک طوعا<br />
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم...<br />
<br />
چندگاهیست وقتی می گویم :<br />
و تمتعه فیها طویلا<br />
به حال آنانی که در زمان دراز حکومتشیرین تو،<br />
 طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم...<br />
<br />
اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار میخوانم<br />
تا هم با آمدن نامت<br />
دلم بلرزد<br />
هم<br />
اشکم بریزد<br />
هم در جست و جویت باشم،<br />
هم سرپرستم باشی،<br />
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم و<br />
هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است...<br />
السلام علیک یا ابا صالح مهدی (عج)‎
1 دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 14:24
+5
xroyal54
xroyal54
عاشقم ...
عاشقانه دوستت دارم ...
و تو !
بی تفاوت از کنار همه ی احساسم رد می شوی ...
بترس !
منی که اینقدر ساده از دلتنگیت غرق اشک می شوم -
آنقدر قدرت دارم که یکباره ساکت شوم،
اشک نریزم ...
دوستت نداشته باشم و قید همه چیز را بزنم ...
حتی تو که تمام زندگی منی ...

دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 13:23
+4
mary jun
mary jun
ی وقتایی
ی حرفایی..
چنان آتیشت میزنه..
ک دوس داری فریاد بزنی....
ولی نمی تونی!
دوس داری اشک بریزی
ولی نمی تونی!
حتی دیگ نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی ک نمی [!]..
ب این میگن....
درد بی درمون
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 19:00
+3
mary jun
mary jun
برگرد....از اول برو
چشمانم پر از اشک بود
واضح ندیدمت..!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:46
+3
mary jun
mary jun
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند....
پرسید:

حوایم پس آدمت کو؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:
در آغوش حوایه دیگریست....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:39
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شبام بی تو غم انگیزه، فقط خوبه که پاییزه

دلم گرمه به نقاشیت،فقط کاشکی توام باشی

کجایی عشق رویاهام؟؟!! کجایی واقعا تنهام : (


دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:22
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ