یافتن پست: #امروز

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

گفت آزاد شدی، هرچه دلت خواست بگو فقط هر نکته که بی مورد و بی جاست نگو فی المثل از ملخ و عقرب و از مار بگو ولی از مرغ و از آن گربه که زیباست نگو یخمک و پشمک و کشک است تماما آزاد ولی از نرخ پنیر و شکر و ماست نگو تو ز امثال و حکم گوی سخن پشت سخن و از آن مردک مجنون که دیوانه لیلاست نگو ز ره و راهی و سالک یک نفس حرف بزن ولی از سنگ وز آن درد که در پاست نگو بگو از آنکه بخفت و خبر از سیل نداشت ولی از هر که نشست یا که بپاخاست نگو نکته هرچند عیان است، بیانش منما و دگر نکته که مخفی و نه پیداست نگو بگو از کوچه گذشتی ، بر آن جوی نشستی ولی از آنطرف کوچه که دعواست نگو حرف دیروز مزن چونکه به امروز رسید نقل امروز که خود دیشب فرداست نگو مژده، آزاد شدی هرچه دلت خواست بگو فقط از صد کلمه یک کلمه "راست " نگو

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 22:33
+5
saman
saman
در CARLO

مواد لازم برای تهیه یک دختر امروزی:


 


انواع لوازم آرایش:      7کیلو


عشوه و ادا و اطوار:    40خروار


قر و فر :                        50 دور در دقیقه


زبان:                             20 متر


قدرت بیان:                   4300 اسب بخار


قدرت اشک ریزی:       6 لیتر در ساعت


منطق:                         25 گرم


قدرت درک:                  نیم مثغال


لجبازی :                      به میزان لازم

3 دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 16:32
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

خوشبختی زندگی ما بر سه اصل استوار است :
تجربه از دیروز

استفاده از امروز
امید به فردا

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 00:03
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

تباهی زندگی ما برسه اصل استوار است :
حسرت دیروز

اتلاف امروز
ترس از فردا

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 00:02
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بگو با چشمهای منتظر به در که  می آیی        
 تو از پشت هزاران لحظه های رفته تا امروز بگو با من          
بگو ای اشک همیشه چشمانم که می آیی          
دوباره مرهمی با رستمهای مهربان خود          
نهی بر زخمهای سینه ام ، این سینۀپرسوز بگو با من          
تو ای تنها نیاز دستهای خالی و سردم
       
 بخوان از انتهای طاقت و صبرم که من دیگر تو را در امتداد انزوای خویش گم کردم بگو با من که می آیی                            
بگو با من که می آیی ، بگو

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 22:17
+5
ADONIS AVOCAT
ADONIS AVOCAT
واسه حسن ختام امروز میزنیم کانال شعر و شما رو تا دیداری دیگر به خدای مهربون میسپارم!



وقتی نمی شود به تو حتی سلام کرد

باید چگونه با تو شروع کلام کرد؟


این بی تفاوتی به تو اصلا نمی خورد

آیا مرا نگاه تو بیهوده خام کرد؟


وقت ورودت از سر مستی نشسته ام..

چشم تو را ندیده .. هر آن کس قیام کرد!


عشقت قرار بود کمی زخمی ام کند

اما شروع قصه به یک انهدام کرد


حرف من و نگاه تو از کی شروع شد؟

ان لحظه ای که کار دلم را تمام کرد


یک لحظه مهربان شوی آخر چه میشود؟

در حق تو دلم چه به جز احترام کرد؟


چشمم به جرم عشق تو شد متهم ولی

فکری برای عاقبت اتهام کرد!

مهرداد بابایی
آخرین ویرایش توسط ADONIS در [1392/05/11 - 17:11]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 17:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه بودیم ، هرکی بهمون فحش میداد
کف دستمونو نشونش میدادیم
میگفتیم آینه آینه !
حالا اگه جرات داری به بچه های امروزی فحش بده
یه چیزی جوابتو میده که باید معنیشو از بابات بپرسی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 15:21
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
اطلاعیه جدید راهنمایی رانندگی : پیرو مشکل آلودگی هوا، امروز تنها خودروهایی که سه رقم سمت راست پلاک آنها بر ۱۷ بخش‌ پذیر است اجازه‌ی تردد دارند !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 13:41
+1
be to che???!!
be to che???!!

سر تا پای یک پسر خفن امروزی:


برای اینکه خودشونو  به یه پسر خفن امروزی تبدیل کنن کارای زیر رو مرحله به مرحله انجام می دن:


اول می رن از تو اتاق خواب مامان جونشون یواشکی موچین و چند تا کرم بر می دارن . بعد از رو یکی از عکسای مامان ابروهاشونو درست می کنن.چون ابروی بیشتر پسرشونو با پاچه ی بز پیوند زدن درنتیجه باید نصف ابرو رو بردارن به طور خیلی ضایع هر چی ضایع تر بهتر.بعد یه تیغ بر می دارن ۲-۳ تا خط عمودی میندازن تو ابروهاشون (که مثلا آره داداش ما این کاره ایم و تو دعوا وقتی داشیم یکی رو از ساختمون پرت می کردیم این بلا سرمون اومده (آب زررررشک حالا خوبه شلوارشونم نمی تونن بکشن بالاها ادعای دعوا کردنم می کنن).بعد کرمارو قاطی می کنن یه چیز مزخرفی در میاد اونو می مالن به صورتشون تا پوست یکم از حالت اسکاجی دراد.(البته اگه قبلش قید ریشو میشو سیبیلو بزنن!!!).


بعد با استفاده از تف و چسب مایع و روغن لادن و اتو مو موهاشونو رو به هوا نگه می دارن.هر قسمت از مو به یک سمت بره.(ضایع ترین مدلی که می تونن تا درست کنن تا بیشتر خوشگل شن).یا دستاشونو می کنن  تو پریز برق تا زود زود موهاشون درست شه.(این برای آدم های کم حوصله اس ولی اونطوری بیشتر ضایع می شن)


 


بعد می رن و یکی از تی شرتایی که ماله کوچیکیاشون بوده رو میارن (هر چی کوچیک تر بهتر)یه اسکلتی چیزی روش می کشن.حالا کم کم سعی کنن تی شرتو تنشون کنن. حالا یقه ی تی شرتونو تا سر نافشون جررررر می دن و دقت می کنن که شکمشون باید از زیر تی شرت بزنه بیرون.یه لباس زیره تنگ تنگ(ترجیحا به رنگ های قرمز یا بنفش یا آبی پر رنگ یا  زرد قناری یا سبز پر رنگ یا سرخابی)میپوشن و هر چقدر که در توانشونه میکشن پایین.دقیقا تا سر مرز!!!حالا یه شلوار کهنه و کوچیک و پاره پوره که از تو انباریشون پیدا کردن چند جاشو می سوزونن و سوراخ می کنن بعدمی پوشنش ولی لازم نیست که به خودشون زحمت بدن زیاد بالا بکشنش تا ۴ انگشت بالای رون بسه....


طوری که لباس زیرشون کاملا تابلو باشه.آفرین حالا کفشاشونو برمی دارنو تا می تونن با ماژیک روش حروف انگلیسی و چرت و پرت مینویسن چند جاشم پاره می کنن.


هر چی انگشتر و گردنبند پیدا می کنن به خودشون آویزون می کنن.چند تا عکس حشره مشره هم(مثل سوسک و خرچنگ و عنکبوت و خر چسونه و ...)رو بازوشون بکشن و چند تا پیکسل با طرح های ضایع هم به سر تا پاشون وصل کنن(از ساق هم استفاده می کنن تا ضایع تر شن).بعد یه عینک آفتابی که ۵ برابر چشماشونه رو می زنن حالا شلوارشون رو یکم بکشید پایین تر دستاشونو می کنن تو جیبشون. راستی آدامسشونو یادم رفت حداقل ۱۲ تا آدامس میندازن تودهنشون و میجون...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:34
+2
be to che???!!
be to che???!!
قدیما تا به دوست پسرت میگفتی:

 


 تو خیابون بهم متلک گفتن.


 


 جوش میاورد و داد میزد:


 


 کی گفته برم فلان فلانش کنم.


 


 اما حالا تا به دوست پسرت میگی:


 


 بهم متلک گفتن. میگه:


 


 بس که امروز ناز شده بودی حق دارن مردم


 


ی همچین پسرای داریم ما

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:11
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ