♥ نگار ♥
وضعیت تو خونه ما طوری شده که سعی میکنم بعداز برادرم و بابام نرم دستشویی . دمپایی های دستشویی رو دو متر دور تر در میارن . بابا بخدا لگنم درد گرفت . هروقت میرم دستشویی باید صد وهشتاد بزنم تا به دمپایی برسم .بیچاره خواهرم که قدش کوتاهتره شیرجه میزنه والا بخدا
♥ نگار ♥
رابطه ی من و مدیر سایت مثل رابطه ام با حراست دانشگاهمونه...
.
.
.
.
.
لا مصب چشم هردوشون منو گرفته!هیچ کدوم هم تاییدم نمی کنند!!!
♥ نگار ♥
*Irancell*
بعضیا واسه یه لایک هزار تا دروغ می بافند
خوب برادر من ، خواهر من یکم صداقت
به نام خدا
مصطفی هستم
این پست رو صفراً(صرفاً)برای کسب لایک گزاشتم
.
.
.
.
الکی شماهم لایک کنین مثلاً هنوز صداقت تو کشورمون بی ارزش نشده
♥ نگار ♥
دلم پُــــــــــر است
پُــــــــــر پُــــــــــر
آنقــــــدر که گاهی اضافه اش
از چشمانم می چـــــکد
♥ نگار ♥
اشک تو چشمات وقتی حلقه بست
وقتی حس کردی یه جا قلبت شکست
وقتی روز لعنتی کوتاه بود
هر زمان حس کردی آبان ماه بود..
وقتی گوش باد و بارون تیز شد
زندگی کردن ملال انگیز شد
کاسه ی صبرت اگه لبریز شد
آخره اسفندتم پاییز شد..
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
وقتی سیل اومد و دنیاتو گرفت
پیش چشمت یه نفر جاتو گرفت
وقتی بیخوابی امونتو برید
وقتی کارت به همینجاها کشید
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
♥ نگار ♥
هرلحظه که میگذرد من با تو عشق بازی میکنم!
البته نه با وجود تو بلکه با یاد تو! وچه وفادار است این یادت که هیچگاه مرا ترک نمیکند.برخلاف تو که رفتی و داغی بر پیشانی ام شدی و مرا محکوم کردی به همراهی با یادت....
♥ نگار ♥
داغ ترین آغوش ها را از تنت و شیرین ترین بوسه ها را از لبانت بیرون بکشم به تلافی تمام روزهایی که...
می خواهمت و نیستی
♥ نگار ♥
ﻣﺴﺨﺮه ﺗﺮ از ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻗﺎﺗﻞ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ وﻗﻮع ﺟﺮم،
ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮش ﮐﻠﯽ ﺧﺎﻃﺮه ﻣﺸﺘﺮک داره!
♥ نگار ♥
هرروز یکی رد میشه از تو خیالم
با خیالش خوب میشه حالم
نمیدونم هنوز شاید عاشقشم...
قلبم، داره تند میزنه دیگه خیلی تپش داره
پاهام، چرا سمتی که تو میری خیلی کشش داره؟
عاشقتم شاید...