یافتن پست: #اون

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از سختترین انتخابهای زندگی من این بود که وقتی میرم نوشابه شیشه‌ای بخرم اونی رو بردارم که از بقیه بیشتر داره :)))
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 22:32
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اون پسرایی که وقتی یه روز نمیبینیشون اعصاب واست نمیمونه !

اون پسرایی که شب پشت تلفن دوتایی خوابتون میبره!

اون پسرایی که باهاشون میری شمال و دیگه دلت نمیخواد برگردی!

... اونایی که بهت زنگ میزنن قـــــــــــــند تو دلت آب میشه!

همونا که صداشون مردونست !

همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت sms میدن دوست دارم !

اونایی که بد دهن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن بی ادب !

اونایی که قربون صدقه می رن دلت ضعف می ره !

همونایی که وقتی از دور می بی[!] قند تو دلشون آب می شه و یه لبخند میاد گوشه لبشون !

نه ....

نسلشون منقرض نشده!

هستــــــــــــن ولی کمن !!!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 22:28
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

صدامو داری
به احترامت هیچوقت حتی ، من
نمینداختم نگامو جایی
رفتی با اینکه میدونستی
تو رو دوست داشتم و رو هیچکی نی اون حسی
که رو تو بود و هست
شاید از اولشم من بودم که نباید میذاشتم رو تو دست
رو همه خوبی هام بستی چطور چشاتو
هیس هیچی نگو فقط ببر صداتو
ببین چه دپرسم ببین چه بی حسم
دیگه من حتی به خودمم نمی رسم
اصلا بی خیال
دیگه گذشت از درد و دل
منو تو هردو تامون شدیم دیگه هر دو ول
یه شب با این ،یه شب با اون
هزار تا کصافط کاری داریم به همرامون
منکه از تو بیشتر بود حاشیم
منکه حتی اگه تو نباشی ام
فقط به تو فک میکنم و تورو میخوام
چیه فک کردی مثل تو لا…ش.یــــم
دیگه خستم از خاطرات موندگارت
بدم میاد از اون نگاهت
برو نمیخوام بر گردی پیشم چون
خوب میدونم که کنارش خوبه حالت
قتی نیستی معاشرت با همه سخته
بگو مست کنار کی میخوابی آخر هفته
ها چیه چپ نگاه میکنی طلب کاری؟
جدیداً در اومدی از فاز طرفداری
دل من ، با دل تو، که یکی نیست
بد بخت قیافتو ببین، ترکیدی
مسیرامون هم از هم جداست ،دیدی
باشه تو خوبی اصلا تو راست میگی
چیه، فک کردی مثل تو هولم
مو بیچاری یکی لم داده تو بغلم
تو که رفتی حرمت یه سری چیزارو
جلو دوستام نگه میداشتی اقلاً
خوتو ببین که چقد فس فسی
منم یه عصبی استرسی
که به همه میپرم چون هیچوقت دوست نداشتم
که ببینم اسم تو میاد کنار اسم کسی
راستی بگو بینم هنوز باهاشی یا
این بد بختم رفت قاطی داداشیا
قاطی همونایی که کردی تو بهشون بدی
همون بیچاره هایی که دورشون زدی
آخه خیانت کردی به من تو چطور
تو اون حالت باید میگرفتم مچتو
برو خوش باش باهاش ولی بدو
که زودگذره این روزای خوش تو
خیالت تخت که واست دل ، تنگ نمیشه
بعد تو به هیچکسی دلگرم نمیشه
چرا نگران منی حالمو میپرسی
حال من، که از این بهتر نمیشه
پس بهتره که ندیم به دوستیمون کشش
تو هم خواهشا دیگه از ما بیرون بکش
چون دیگه مهم نیست بخوای باشی تو با کسی
سریعتر خوشحالم کن، با یه خداحافظی
فوق العادس این اهنگ.منکه از شنیدنش سیر نمیشم


دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 19:43
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار 


بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا 


برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر 


کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی 


می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می 


دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که 


و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور 


شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه 


روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پ[!].خیال کردم 


می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در 


عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. 


روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم 


که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار 


هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی 


که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه 


رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن 


داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم 


تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می 


دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در 


حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش 


لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی 


که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت 


نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن


که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی 


و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من 


در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو 


را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با 


دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت 


هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که 


باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته 


.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید 


شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را 


برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و 



هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی!




دوست و دوستدارت:خدا

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 18:38
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

خدایا ......قسمت و حکمتت رو بزار واسه اونهایی که درکش میکنن.....

واسه منه نفهم......فقط معجزه کن..................

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 17:28
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

آقایون وقتی یه خانم بهشون میگه سردمه به سه دسته تقسیم میشن:

۱- زرنگایی که بغلشون میکنن

۲- اونایی که ژاکتشونو میدن...

۳- دسته سوم به دو دسته تقسیم میشن :-احمقایی که میگن :منم سردمه! -بیشعورایی که میگن :هیچم سرد نیست!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 16:38
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.من عادت داشتم با پارچ آب میخوردم اونم از سمتی که دسته پارچ بود.. تزم این بود که کسی عقلش نمیرسه که ازین سمت بخوره دهنیش کنه! :|

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 16:01
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اونی که لیاقت مارو نداره

.

.

.

.

.

.

.

.

خوب نداره دیگه

.

.

.

.

.

.

.

چیکار کنیم؟

.

.

.

.

.

.

.

غصه کم سعادتی مردمو هم بخوریم ؟

والا بخدا ................
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 12:40
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

خیلی سختِ نگه داشتنِ بغض پشت تلفن...!!!







مخصوصاً وقتی که میخواهی نفهمه هی قورتش میدی هی...







اما آخرهم چیکه چیکه اشکات گونه ها تو خیس میکنه







اون موقع ست که یهو تلفنُ قطع میکنی







بعدشم میگی خودش قطع شد خیلی درد داره...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 11:39
+3
zohre
zohre

دم اونايي گرم كه تو قحطي محبت،ته قلبشون مثل ته نگاهشون بوي معرفت ميده...!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 23:04
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ