یافتن پست: #اون

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







اونایی که روزه سکوت میخان بگیرن ، سحر بیدار میشن سر و صدا میکنن !؟






دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 20:04
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قبل از اینکه به کسی بگی دوست دارم

خوب فکراتو بکن

چون شاید چراغی تو دلش روشن کنی

که خاموش کردنش به خاموش کردن اون بیانجامه
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 20:01
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یه وقتایی... حتی حوصله ی خودتم نداری چه برسه به دیگران!
یه وقتایی... هیشکی حوصله ی خودشم نداره، چه برسه به تو!
یه وقتایی... همه ازت انتظار دارن که درکشون کنی، اما کَسی تو رو درک نمیکنه!
یه وقتایی... از همه انتظار داری که درکت کنن، اما تو کَسی رو درک نمیکنی!
یه وقتایی... یکی از تو خوشش میاد اما تو نه!
یه وقتایی... هم، تو از یکی خوشِت میاد اما اون نه!
یه وقتایی... حرفِ دلت رو به هزاران نفر میتونی بگی الّا به یه نفر..
یه وقتایی... حرفِ دلت رو به هیشکی نمیتونی بگی جز به یه نفر.!
یه وقتایی... فقط به حرفِ خودت میتونی اعتماد کنی نه دیگران!
یه وقتایی... به حرفِ همه میتونی اعتماد کنی جز حرف خودت!
یه وقتایی... با یه لبخند کوچیک میشه سر و تهِ یه قضیه رو هَم آورد..
همینطور که یه وقتایی با یه لبخندِ کوچیک میشه اوضاع رو خراب تر از اونی که هست کرد!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 19:47
+5
AmirAli
AmirAli
ﭘﺴﺮ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﻣﺸﺐ ﮐﺠﺎ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﻫﺮﺟﺎ ﺗﻮ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻢ !
ﭘﺴﺮ : ﺑﺮﯾﻢ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﻧــــَـــه ﺭﮊﯾﻤﻢ !
ﭘﺴﺮ : ﺧﺐ ﺑﺮﯾﻢ ﮐﺒﺎﺏ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺍﻣﺸﺐ ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺧﻮﺭﺩﻡ !
ﭘﺴﺮ : ﺑﺮﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺗﺎﺯ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﺩﺩﺩﻩ ؟ ﻧﻈﺮﺕ ﭼﯿﻪ ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﻭﺭه !
ﭘﺴﺮ : ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭽﯽ ﻫﺎﺕ ﺩﺍﮒ ﺑﺰﻧﯿﻢ ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﯾﺸﺸﺸﺶ !!۱ ﻣﻦ ﺳﺎﻧﺪوﯾﭻ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﭼﯿﺰﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻡ !
ﭘﺴﺮ : ﭘﺲ ﺑﻼﺍﺍﺍﺍﺧﺮﻫﻬﻬﻬﻬﻪ چیکار ﮐﻨﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﻢ ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﻫﺮﭼﯽ ﺗﻮ ﺑﮕﯽ ﻋﺸﻘﻢ !!!
ﺗﻼﺵ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﯽ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍست …
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 19:37
+2
محمد
محمد
سلامتی اون دختربچه ای که قدش ب شیشه ی پرادو نرسید لاستیکشو پاک کرد ...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 19:17
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

چی بگم والا
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت... شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد … در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده عزیزم که این موقع شب اینجا نشستی؟!
 
شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:
 
هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم. یادته ؟!
 
زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت:
 
آره یادمه. شوهرش ادامه داد: یادته پدرت که فکر می‌کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!
 
زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می‌نشست گفت: آره یادمه، انگار دیروز بود! مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد: یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت:
 
یا با دختر من ازدواج می‌کنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری؟!
 
زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و…!
 
مرد نتوانست جلوی گریه‌اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می‌شدم !!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:48
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یارو دو روزه رفته خارج

عرق رسیدنش هنوز خشک نشده

تو اینترنت یه عکس فرستاده میگه: گرفتیش ؟

میگم :نه! هنوز دانلود نشده

میگه : شِت !!!! اونجا هنوز سرعت اینترنت درست نشده ؟ :|

دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:45
+3
محمد
محمد
دومادم میگه: یه دختر فقط میتونه یه نفرو تو زندگیش دوست داشته باشه، در واقع قلبش گنجایش بیش از یه نفرو نداره حتی اگه با 10 نفر باشه
ولی یه پسر حتی اگه با 10 نفرم باشه قلبش اینقد گنجایش داره که هر 10 نفرو واقعا از ته دلش دوست داشته باشه
من پسرارو نمیشناسم ولی چون دخترم میدونم که این تیکش درباره دخترا راسته. اونم می گفت من هم جنسامو میشناسم، واقعا اینطوریه!!!
البته نباید فراموش کرد که همیشه استثنایی وجود داره...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:35
+3
محمد
محمد
اﻭﻥ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ، ﻫﻤﻪ ﻣﺜﻪ ﻣﻨﻦ ...
ﺭﻓﺖ ﺳﺮﺍﻍ ﺑﻘﻴﻪ ....
ﻣﻨﻢ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻡ ، ﻫﻤﻪ ﻣﺜﻪ ﺍﻭﻧﻦ ...
ﺧﻂ ﻛﺸﻴﺪﻡ ، ﺩﻭﺭِ ﻫﻤﻪ . . !!!!! .
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:32
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ماشینه تا شیشه جمع شده... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن... یارو داره رد میشه... میگه مرده؟ پ نه پ تصادف خستش کرده خوابیده!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:29
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ