یافتن پست: #اون

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اونایی که میگن ما میریم فیس دوغ فقط واسه تبادل اطلاعات همونایی هستن که میرن تایلند واسه دیدن مناظر طبیعی !
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 15:07
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺳﯿﻤﯿﻦ :ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺕ TNT ﻭﺻﻞ ﻧﻤﯿﮑﯽ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﺶ ﻭﺳﻂ ﺟﻤﻌﯿﺖ؟
ﻧﺎﺩﺭ :ﺍﻭﻥ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ ﻣﻦ ﭘﺴﺮﺷﻢ، ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﻭﻥ ﭘﺪﺭﻣﻪ
ﺟﺪﺍﯾﯽ ﻧﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺳﯿﻤﯿﻦ ﻭﺭﮊﻥ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻧﯽ
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 14:50
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بهترین راه برای به خاطر سپردن روز تولد زنت اینه که فقط یه بار اون روزو فراموش کنی!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 14:35
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
به سلامتیه اونایی که دو نفرن و نفر دومشون رو با دنیا عوض نمیکنن !
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 14:22
+4
xroyal54
xroyal54
زیباترین لذت های دنیا که باعث خرکیف شدن آدم میشه:
1.ازخواب پاشی بعد ببینی1ساعت دیگه هم میتونی بخوابی!!!
2.وقتی دست تو جیبه لباس قدیمیت میکنی ببینی توش یه مقدارپوله؟!!!
3.اونی که تو فکرشی همون لحظه بهت بزنگه!!!
4.وقتی که فکر میکنی توامتحانت 10هم نمیگیری"اما 18میشی"
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 14:19
+5
“تو” جا زدی


“من” جا خوردم


“اون” جا گرفت !

.



آخرین ویرایش توسط marjan در [1392/07/25 - 23:37]
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 23:35
+3
MASUD
MASUD

از این ور و اونور شنیدم داری عروس میشی گلم


مبارکت باشه ولی آتیش گرفت این دلم


خیال می کردم با منی، عشق منی، مال منی


فکر نمی کردم یه روزی راحت ازم دل بکنی


باور نمی کردم بخواهی راستی راستی تنهام بذاری


آخه یه عمر همش بهم گفته بودی دوسم داری


گفته بودی عاشقمی به پای عشقم می شینی

دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 23:33
+5
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تنهایی را دوست دارم زیرا دروغی در آن نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست...
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم..
تنهایی را دوست دارم زیرا دلهای شکسته همیشه تنهایند..




دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 21:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺟﻮوﻧﻲ ﺍﺯ ﺑﻴﻜﺎﺭﻱ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺩﺍﺭﻳﺪ؟
ﻳﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﺪﺭﻙ ﭼﻲ ﺩﺍﺭﻱ ﮔﻔﺖ ﺩﻳﭙﻠﻢ
ﻳﺎﺭﻭﮔﻔﺖ ﻳﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﻘﻮﻗﺸﻢ ﺧﻮﺑﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩ
ﻳﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﻣﻴﺘﻮﻧﻲ ﺑﺮﻱ ﺗﻮ ﭘﻮﺳﺖ ﻣﻴﻤﻮﻥ
ﺗﻮ ﻗﻔﺲ ﺗﺎ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﺑﻴﺎﺩ,

ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻛﻪ ﺷﻠﻮﻍ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﭘﺴﺮﻩ ﺗﻮﻱ
ﻗﻔﺲ ﭘﺸﺘﻚ ﻭﺍﺭﻭ ﻣﻴﺰﺩ ﺍﺯ ﻣﻴﻠﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻻ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﻣﻴﺮﻓﺖ . ﺟﻮ ﮔﻴﺮ ﺷﺪ
ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻃﺮﻑ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﻗﻔﺲ ﺷﻴﺮﻩ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻛﻤﻚ
ﺷﻴﺮﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺭﻭﺵ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ ﺁﺑﺮﻭ ﺭﻳﺰﻱ
ﻧﻜﻦ ﻣﻦ ﻟﻴﺴﺎﻧﺲ ﺩﺍﺭﻡ
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 19:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتیه اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه، هرچی از دهنم درومد بهش گفتم...
آخرش فقط گفت :بهتری؟؟؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 19:16
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ