یافتن پست: #اون

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ !...
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ !...
ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﺕُ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ... !
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﻏﯿﺎﺷﻮﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ !
ﻭﻟﯽ ﺑﺪﻭﻥ ....
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ...
ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ....
ﺑﺪ ﺟﻮﺭﯼ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮ ﺷﺪﻩ!
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 15:06
roya
roya

یه لیوان از تو اون کابینته بردار


+ خب.


- پرتش کن زمین.


+ خب.


- شکست؟


+ آره.


- حالا ازش عذرخواهی کن.


+ ببخشید لیوان. منظوری نداشتم.


- دوباره درست شد؟


+ نه…


- متوجه شدی . . .!!؟؟؟


دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:13
+4

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟


پسر: آره عزیز دلم


دختر: منتظرم میمونی؟


پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند


پسر: منتظرت میمونم عشقم


دختر: خیلی دوستت دارم


پسر: عاشقتم عزیزم


 


************




بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد.


پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی.


دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه


به همین راحتی گذاشت و رفت؟


پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟


دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود و بی امان گریه میکرد

دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 12:12
+5
behzadsadeghi
behzadsadeghi
ﺳـﻠـﺎﻣـﺘـﯽ ﺍﻭﻧــﺎﯾـﯽ ﮐـﻪ ﺍﺯ ﺗـﻨـﻬــﺎﯾـﯽ ﺷـﻮﻧـﻪ ﮐـﻪ ﺍﻟـﺎﻥ ﺗـﻮ ﺍﯾـﻦ ﺩﻧـﯿــﺎﯼ ﻣـﺠـــﺎﺯﯼ ﻫـﺴـﺘـﻦ !...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 01:36
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ":ﻻﯾﮏ ﮐﻨﯿﺪ
ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭﻥ" ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺍﻭﻧﻮ
ﺧﺪﺍ ﺯﺩﻩ
ﻣﺸﮑﻞ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ پست ﺭﻭ ﻓﺮﺩﺍ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮ ﻻﯾﮏ ﻣﯿﺰﻧﻪ|:
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 23:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻭﺝ ﻟﺬﺕ
ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ
ﻭﻗﺘﯽ
ﺗﻮ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ
ﮔﻮﺷﯽ
ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ،
ﯾﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺯﺵ ﺑﯿﺎﺩ
ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ:
با ارسال یک پیام کوتاه بدون متن به 8282 از خدمات ویترین ایرانسل استفاده کنید...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خداوندااااااااا......
پناهش باش...
یارش باش...
جهان تاریکی محض است کنارش باش....!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شیطونه میگه دیگه با هیچ پسری دوست نشمااااا!!!!
ولى من ایمانم قوى تر از اونیه که گول شیطون رو بخورم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:03
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مطلب زیر موضوع جالبی است، مثل پیدا کردن گردو و نارگیل زیر درخت چنار

بخونید و لذت ببرید به افتخار ایران و ایرانی

تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی ، این لیسیدنی پرطرفدار، در کجا و توسط چه کسی ساخته شد هیچ حرفی به میان نیومده ؟

جواب این سوال در کتاب `مردم دوران مشروطه` در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجوده که افتخار دیگری هست برای ما ایرانیان

مابقی در دیدگاه

داستان از اینجا شروع میشه که فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش، پسر جوانی از شهر ری در بازار آن زمان (خیابان جمهوری امروز) بساط یخ فروشی داشت . یکی از مشتریان غالبا دائمی کریم ،کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند . این رو در روئی هر روزه کارمندان با کریم، رابطه صمیمانه ای بین اونها پدید آورد . کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود نام کریم یخی یا به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند . در اواسط درگیریهای دوران مشروطیت ،کریم برای جلب بیشتر مشتری اقدام به پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید و در همین دوران و برای اولین بار با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت که مورد استقبال اهالی بازار و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت

مغازه ای در همان حوالی توسط سفیر انگلیس به کریم اهدا شد که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم ( باستانی ) Bastani نوشته شده بود که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند

در زمان افتتاح فروشگاه سفیر انگلیس با گفتن :We name it after youاسم محصول را به احترام کریم، آیس کریم گذاشتمیرزا حسن‌خان مستوفی , مستوفی‌الممالک دوران مشروطیت ، در کتاب خاطراتش مینویسد این پدرسگ ( کریم باستانی ) لیسیدنیی ساخته است از سردابهای یزد سردتر ، از لب یار شیرین تر، از پنبه خراسان نرمتر. سالها بعد کریم با یکی از کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده و به انگستان و بعد از آن به آمریکا مهاجرت کرد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر نگو اسکل بگو
لجباز و کله خر بگو
موی فشن
ناخونا دراز
دکمه ها باز
واه واه واه
.
.
دختراپرچم اون بالاست ، همه چی خوبه ، من دارم بندری قر میدم i love u PMC
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:33
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ