یافتن پست: #اون

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خونه خالــــــی هم نداریم ...

.

.

.

.
با خودمون و خدای خودمون خلوت کنیم ... :| ))

چیـــــــــــــــه ؟ فک کردی ما از اوناشیم؟؟؟
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 18:05
+5
saman
saman
در CARLO

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..


دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟


خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه


منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!


دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای


سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.


دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!


خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع


کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!


دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 17:22
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

به خدا اون بیرون هیچ خبری نی


همه چی همینجاست ، تو خونمون ، تو همین خاک


سلامتی همه اونایی که تو همین خاک متولد شدن


واسه همین خاک جنگیدن و جزوِ همین خاک شدن


سلامتی شهیدا ، حاج حسینا ، تو دلی ها


سلامتی ناصر حجازی ها ، ایرج قادری ها


آقا مهدوی کیا ، علی آقا کریمی


سلامتی داداشیای تو زندون


دست فروشای تو میدون


سلامتی پدر مادرا


سلامتی دست تنگا


سلامتی درد دیده ها ، داغ دارا ، بیمارا
کیا با این اهنگ حال کردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 17:22
+2
saman
saman
در CARLO

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﮓ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﮐﺮﺩﻥ, ﻭﻗﺘﯽ


ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺮﻋﺘﺸﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ ﻭ ﺩﯾﺮ ﯾﺎ


ﺯﻭﺩ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﺳﻦ


ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺳﻤﺘﺸﻮﻥ، ﺍﻭﻥ ﺳﻪ ﺗﺎ


ﻫﻢ ﻫﻨﮓ ﮐﺮﺩﻥ!


ﺗﺮﻣﺰ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻧﯿﻢ ﻣﺘﺮ ﺧﻂ ﺗﺮﻣﺰ! ﺑﻌﺪ ﺳﻪ


ﺗﺎﯾﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ!


ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ


ﭼﻪ ﺧﺮﯾﻪ!!!


ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﺑﻬﺖ


ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 17:13
+2
saman
saman
در CARLO
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺘﻮ ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺗﻮ ﺣﺮﺍﺟﯽ ﻫﻢ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺑﯽ ﮔﯿﺮ ﺁﺩﻡ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﭘﺲ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺟﻠﻮ ﺍﻭﻥ ﺯﺑﻮﻧﺘﻮ ﺑﮕﯿﺮ 
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 17:02
+2
saman
saman
در CARLO
شوخی شوخی از ما رو برگردوندی ....

خوب حالا رو به آفتاب کن چون به اون احتیاج داری ....

به ما که دیگه احتیاج نداری عزیزم ....

رو به آفتاب کن که مثله من از همه جا کم نیاری ....

قسم به همین نور آفتاب روزی رو میبینم که یارت سیره ازت ....

همه که من نمیشن واسه تو ....

راستی داره تولدم یواش یواش نزدیک میشه ....

روز تولدم رو میکنم به آفتاب به یاده تو ....

یادت بخیر دل من ....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:46
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونید یکی از خاصیت های سیگار چیه؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
اینه که دقیقا جهت فوتت رو تنظیم کنی تو صورت اونی که ازش بدت میاد!!! نه خدایی میدونستید؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:31
+3
saman
saman
در CARLO
دیشب با بارون مسابقه دادم...
اون بارید من گریه کردم...
باهاش از تو حرف زدم...
اون دلتنگ خورشید شده بود...
من دلتنگ تو.......
"مخاطب خاص" ♥
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بلوتوث کبیر :

یک نفر صد سکه دارد یکی نفر دیگه یک سکه.

شما از کدام یک از این ها سکه می گیرید ؟

قبله ی عالم :

خوب از اونی که یک سکه دارد ... !

چون اونی که صد سکه داره به هر حال قدرتی برای خودش داره چهار تا آدم دور برش جمع شدن ، نمی شه رفت طرفش که.

ولی اونی که یک سکه داره ، خوب کسی رو نداره ، تو سرشم می زنیم ، سکشو می گیریم ، دو تا اردنگی هم بهش می زنیم . یه کم منطقی باش ...!

قهوه تلخ
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 15:57
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز داشتم 20 صفحه تایپ میكردم یهو یادم اومدم زبان کیبورد رو چك نكردم :/
كاملا مطمئن بودم كه اونی نیست كِه من میخوام تا سرمو بالا اوردم .... باورم نمیشد این بار خودش بود لج نكرده بود...
یك خط دیگه كِه تایپ كردم برقا رفت...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 15:45
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ