♥ نگار ♥
نمونه یک شوهر نفهم:
زن :سردمه
مرد :پاشو یه چیزی بپوش
زن :نه، خیلی سرده
مرد :یه پتو بیار جلوی بخاری بنداز رو خودت
زن :نه، اونجوری هم فایده نداره. خونه پدرم که بودم موقع سرما مامانم منو بغل میکرد
مرد :همین مونده تا آخر زمستون [!] بیاریم خونمون!
♥ نگار ♥
بد اخلاق نیستم ، فقط تمام خوش اخلاقی ام را برای یک نفر کنار گذاشته ام
که اونم معلوم نیس کدوم گوریه کصسصسصسصسافط !
♥ نگار ♥
بچه که بودم یه بار مامانم خواست منو تنبیه مدرن کنه
منو تو انباری زندونی کرد منم اون تو شروع کردم به آواز خواندن با صدای بلند
یهو دیدم در باز شد مامانم با لوله جاروبرقی اومد دوباره منو تنبیه سنتی کرد!
♥ نگار ♥
آدم باس این موقع امتحانا یه رفیق داشته باشه بهش بزنگه بگه چقدر خوندی؟؟
.
.
.
.
.
.
.
اونم بگه چیوووو؟!؟!؟
تا یکم دلگرم بشه
♥ نگار ♥
یه ایرانی و یه ژاپنی با هم رفیق بودن ژاپنی ایرانی رو میبره کنسرت خودشون خواننده میگه جینگ جنونگ ایرانی میپرسه چی گفت:ژاپنی: هوا خوبه عشق زیباست دیدن یار آرزوست دلم اونو میخواد ...ایرانی: توی دو جمله این همه حرف گفت؟
ایرانی ژاپنی رو میبره کنسرت شجریان شجریان میگه: هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاژاپنی میپرسه چی گفت:ایرانی: هیچی هنوز چیزی نگفته
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم اون نیمه ی گمشده ای که همه دنبالشن و اون مخاطب خاصی که همه تو حسرتشن
.
.
.
.
;
منم..
ومن الله توفیق!!
♥ نگار ♥
امروز مویابلم زنگ خورد از اون طرف خیلی با حرارت گفت :سلام آقای حسن زاده حال شما؟ منم گفتم چاکر آقای حسینی؟ گفت ولی من حسینی نیستم ها؟ منم گفتم جدی؟ پس منم حسن زاده نیستم. بنده خدا از خنده داشت گوشیو گاز می زد. یه همچین آدم شادی هستم من