یافتن پست: #بابا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﺮﻭﺱ ﻭ ﺩﺍﻣﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯿﮑﻨﻦ ... ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺑﺪﻧﺶ ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﮐﻤﺘﺮﯼ بر ﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﺍﻣﺎ ﻋﺮﻭﺱ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻋﻤﻞ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍ:
.
.
.
.
.
.
.
ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻋﻤﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻩ .. ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻓﻮﺭﯼ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻤﺖ ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻭ ﺟﻮﯾﺎﯼ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻧﻮ ﻋﺮﻭﺱ ﻣﯿﺸﻪ ... ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﺘﻮﻥ ﺗﻮ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺁﺳﯿﺐ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﮐﻨﯿﻢ . ﻧﺨﺎﻋﺶ ﻫﻢ ﺁﺳﯿﺐ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﻓﻠﺞ ﺷﺪﻩ ... ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﺵ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﯾﺮﺷﻮ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﮕﻦ ﺏ ... ﺫﺍﺭﯼ ﻣﻮﻫﺎﺷﻢ ﺑﺰﻭﺩﯼ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ .... ﻫﻤﯿﻨﺞﻭﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻗﺎ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻫﻢ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﺪﻧﺶ ﮐﺮﺥ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺗﮑﯿﻪ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﯾﻬﻮ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯼ؟؟
ﺑﺎﺑﺎ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ... ﺯﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺮد
دیدگاه  •   •   •  1393/03/14 - 19:08
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگی مهم نیست اما صبح تا بیدار میشی و هنوز گیجی دستت میره به گوشیت که

اس ام اس بدی : صبح بخیر عزیزم

میگی مهم نیست اما دلت واسه اس ام اس دادن بهش سر کلاس اونم یواشکی تنگ شده !!!

میگی مهم نیست اما اسمشو وقتی میشنوی داغ دلت تازه میشه...

میگی مهم نیست اما تا بهش فکر میکنی اشک تو چشمات جمع میشه...

میگی مهم نیست اما به همه گفتی دیگه نشنوم از اون ازم بپرسینا... اما کار دلت با اینا درست نمیشه !

میگی مهم نیست اما وقتی که خیلی تنهایی عکساشو نگاه میکنی و باهاش حرف میزنی...

میگی مهم نیست اما بعضی اوقات دستت میره رو شمارش که زنگ بزنی... نزنی... بزنی... نزنی... !!!

میگی مهم نیست اما دلت میخواد بازم بهش فکر کنی... فراموش کنی اون همه تحقیرو... !

میگی مهم نیست اما هی عکسشو جلو و عقب میبری !!!

میگی مهم نیست اما تا یه بچه بیرون میبینی یاد قدیما می کنی که میگفت بچمون به مامانش بره و

میگفتی نه به باباش !!!

میگی مهم نیست اما دلت واسه صداش لک زده !

میگی مهم نیست اما شبا تا صبح خوابت نمیبره... با خودت میگی یعنی داره چی کار می کنه ؟

میگی مهم نیست اما ناراحتی از این که کسی تو زندگیشه
دیدگاه  •   •   •  1393/03/14 - 18:45
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﻟ ﺮﯼ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﺗ ﺮﮐﯽ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﻋ ﺮﺑﯽ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﻗ ﺰﻭﯾﻨﯽ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯽ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﻣﺸﻬﺪﯼ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﺷ ﻤﺎﻟﯽ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﻪ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ...
ﻭ ...
.
.
.
... ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩ ﺟﻠﻮﺩﺷﻤﻦ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻥ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﭼﭗ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﻭﻧﺎﻣﻮﺳﻤﻮﻥ ﻧﮑﻨﻪ!
.
.
ﻟ ﺮﻩ ........... ﺏﺭﻭﺟﺮﺩﯼ ﺑﻮﺩ
ﺗ ﺮﮐﻪ ......... ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺎﮐﺮﯼ ﺑﻮﺩ
ﻋﺮﺑﻪ ......... ﻋﻠﯽ ﻫﺎﺷﻤﯽ ﺑﻮﺩ
ﻗ ﺰﻭﯾﻨﯿﻪ ...... ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ
ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ ....... ﻃﺎﻫﺮﯼ ﺑﻮﺩ
ﻣﺸﻬﺪﯼ ...... ﮐﺎﻭﻩ ﺑﻮﺩ
ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯿﻪ ..... ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻫﻤﺖ ﺑﻮﺩ
ﺷ ﻤﺎﻟﯿﻪ ....... ﺷﯿﺮﻭﺩﯼ ﺑﻮﺩ
ﺷﯿﺮﺍﺯﯾﻪ ...... ﻋﺒﺎﺱ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ
ﻭ ..............
ﺭﻭﺣﺸﻮﻥ ﺷﺎﺩ
دیدگاه  •   •   •  1393/03/14 - 18:25
محمد
محمد

شماره شناسنامه بابام ۲۱۰ـه

 

من بچه که بودم فک میکردم بابام دویستو دهمین آدمیه که تو جهان به دنیا اومده:|


دیدگاه  •   •   •  1393/03/14 - 17:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از عادت های بابام اینه که خیلی رسمی اس ام اس مینویسه

.

.

.

.

.

اس ام اس داد : پدرام جان سر را خود یک عدد ماست بگیر و به خانه بیاور!!!

منم که خواستم یه ذره سر به سرش بذارم

جواب دادم :

چشم پدر چه نوع ماستی برای میل کردن مد نظر دارید؟؟

آیا ایا ماست سون میتواند مطابق سلیقه ی خاص شما باشد؟

یا گونه ی دیگری خریداری کنم؟

زنگ زد بهم گفت کره خر ادای منو در میاری؟؟ فقط منتظرم برسی خونه میدونم چیکارت کنم!!

.

.

.

.

هم اکنون پاسی از شب گذشته و من با یک سطل ماست در خیابان نشسته ام :))
دیدگاه  •   •   •  1393/03/14 - 15:34
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آیا میدانید که بابایه من شبا کولر رو خاموش نمیکنه!
.
.
.
چون من رو پشت بوم میخوابم :))
.
.
فقط بعضی وقت ها میاد ۳تا پتو میکشه روم تا نشون بده قدرت دسته کیه! :|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/14 - 14:55
+3
maryam
maryam

خدایا .........
در گلویم ابر کوچکی است ....................
که خیال بارش ندارد ..........
می شود مرا بغل کنی ................
9 دیدگاه  •   •   •  1393/03/13 - 21:36
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز تو اخبار میگفت جاپنی ها یه پنکه اختراع کردن هر جای خونه که راه بری بالا سرت پرواز میکنه خنکت میکنه،والا اگه به بابای ما باشه شده دنبالمون راه میافته تا اون پنکه رو خاموش کنه
دیدگاه  •   •   •  1393/03/13 - 20:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می دانید اگر پسر ها نبودند چی می شد؟

1-دیگه کی بود که دخترها مسخرشون کنه؟
2-دیگه کی بود که با دیدن دخترها دست وپایش شل بشود؟
3-دیگه کی بود که دخترها خرش کنند؟
4-دیگه کی بود که دخترها سرشون داد بزنند؟
5-دیگه کی بود که ساعت 7صبح مثل کشیکی ها دم در خونه دختر ها واسته؟(ونگهبانی بده؟)
6-دیگه کی بود که داداش دخترها به باد کتکش بگیره؟
7-دیگه کی بود که برای عشق دخترها بخونه؟
8-دیگه کی بود که بابا هر روز عین خر ازش کار بکشه؟
و......
حالا اگر دختر ها نبودند چی می شد؟
1-دیگه کی بود که به بابا مربا بده ؟
2-دیگه کی بود که پسرها را خمار کنه؟
3-دیگه کی بود که پسر ها سرکار بذاره؟
4_دیگه کی بود که حال پسر ها را بگیره؟

5-دیگه کی بود که عین فرشته مهربون که سر راه پینوکیو سبز شد اونو از دروغ گویی باز دا
دیدگاه  •   •   •  1393/03/13 - 15:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر خالم 7 سالشه گوشی سه ملیونی خالمو گم کرده بعد به خاطر اینکه تو روحیه ظریفش تاثیر نذاره بهش چیزی نگفتن... . . اون وقت من 7 سالم بود یه خط کش 30 سانتی تو مدرسه گم کردم... بابام با وساطت بزرگای فامیل رام داد خونه
دیدگاه  •   •   •  1393/03/13 - 15:03
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ