یافتن پست: #بابا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

تفاوت جواب دادن مامان و بابای من :
مامان کیف منو ندیدی؟
مامان: اینقدر دست و پا چلفتی هستی همیشه وسیله هات گم میشن...شلخته بی انظباط تنبل...یه نگاه به اتاقت بنداز شتر با بارش گم میشه توش...همیشه نامرتب و بی نظم بودی برای همین که به هیچ جا نمیرسی ..الان یه کیف گم میکنی پس فردا چطوری میخوای زن بگیری..واقعا من موندم تو چطور تو اون کثافت دونی زندگی میکنی ...همیشه بوی گند میده
یکمی به خودت بیا..یکمی به فکر اینده ات باش تا کی می خوای علاف باشی ..وسایلات رو یه جای مشخص بزار..مرتب کن این اشغال دونی رو ...تا جمع نکردی اینجا رو حق نداری نه از ناهار نه از شام حرف بزنی.....
حالت دوم:
بابا کیف منو ندیدی؟
بابام : نه.
نتیجه میگیرم همیشه از پدرتون ادرس وسایل های گمشده اتون رو بگیرید
:|

دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 15:15
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

عاغا من ناراحتم یه خورده ^_^

چرا میگن من آرزو دارم دکتر بشم چرا میگن من رویامه مهندس بشم ؟؟؟

چرا نمیگن من گرگلی دارم مهندس بشم ؟؟؟

اصلا چرا میگن داره باران میاد ؟؟؟

چرا نمیگن داره گرگلی میاد ؟؟؟

هر چه اسم خوبه دخترا بردن

بعد با اون صدای هویجیشون میگن مردااا حق مارلو خولدن ن ن ن

بترسید از روز رستاخیز که حق گرگلی پای مال کردید ^_^

یه یه یه یه بیتربیت هم خودتونین شروار کردی صورتی بابا بزرگم هم تو حلقتون

دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 16:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دوره ی زندگی پسرای ایرانی:
4:1سالگی که از دخترا و حتی از مامانشون خجالت میکشن!
6:2سالگی که از دست بابایی شون در میر برای حموم!
8:3سالگی که دوست دارن با دخترای فامیل بازی کنن!
10:4سالگی که از ژیلت ده بار مصرف شده ی بابایی استفاده میکنن و فکر میکنن مرد شدن!
12:5سالگی که موهاشون رو سیخ میکنن!
14:6سالگی که به دخترا ذل میزنن!
16:7سالگی که ذات پلیدشون شروع به خود نمایی میکنه!
18:8سالگی که...یقشون رو تا کمر بندشون باز میذارن و یکی از گردن بندای مامی رو کش میرن و به گردن میندازن!
20:9سالگی که میفهمن جایی به نام پاتوق هست!
22:10سالگی که میخوان دختر کش بشن!آرایش میکنن .ابرو هارو دستکاری میکنن.موهارو بلند میکنن.دم اسبی هم میبندنش.آها! الان دختر کش شد
24:11سالگی که.....میرن پارتی!
26:12سالگی عاشق میشن!
28:13سالگی ظرف میشورن!
30:14سالگی کهنه ی بچه عوض میکنن!
32:15سالگی کم کم به شکل گاو صندوق در میان!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 16:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دقت کردین اینایی که بعده تموم شدن فیلم ترسناک میگن:
بابا این مسخره بازیا چیه مسخرشو در اوردن این که ترسناک نبود ...


تا 2هفته شبا از ترسه اینکه لولو نیاد بخورتش میره زیر پتو |:
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 15:45
+3
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
ﺩﯾﺸﺐ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻪ ﺁﺭﻩ ﻣﻦ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﺗﻮ ﺑﺎ ﮐﺲ
ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﯽ!
ﺍﻭﻧﻢ ﺁﺧﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺻﻼ ﺍﮔﻪ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎ ﺧﻄﺎﻣﻮﻥُ ﻋﻮﺽ!
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﺑﺮﻭﻡ ﺩﺭ ﺧﻄﺮﻩ ﺑﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ
ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺍﺭﻡ، ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻟﻮﺱ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﺍﺕ:d
ايناهم پسرن يني {-15-}
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 12:43
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﮔﻮﺷﯿﻤﻮ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ

ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ :

ﻣﻦ : ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺗﻮﻣﺎﺷﯿﻨﺖ ﺟﺎ ﻣﻮﻧﺪﻩ

ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ

ﻣﻦ : ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﯾﺎﺍﺍﺍ

ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﺁﺧﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﮑﺎﺭﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺯﻧﮓ ﮔﻮﺷﯽ ﺗﻮﺭﻭﺑﺪﻡ

ﻣﻦ : ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﯽ ،ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩ ؟؟

ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻧﺎﺯﯼ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ

ﺑﺮﯾﻦ

ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺳﺮﺕ ﺷﻠﻮﻏﻪ

...

ﻣﻦ

ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺍﯾﻨﻮﮔﻔﺘﯽ ؟

ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻠﺶ ﺑﻪ ﻧﺴﺘﺮﻥ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺮﯾﻦ ﺧﺮﯾﺪ

دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 21:03
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مورد هم بوده پسره رفته خواستگاری ؛
خواسته سرِ صحبتو با بابای عروس باز کنه گفته:
هنوز شیرِ حمومتون چکه میکنه؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 19:53
+4
AmirAli
AmirAli
نگران روزیم که بچم بگه بابا با مامان کجا آشنا شدی.....
بعد من با کلی سر افکندگی بگم مامانو تو [!] shake زدم


آخرین ویرایش توسط AmirAliA1 در [1392/09/26 - 19:16]
دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 19:14
+4
AmirAli
AmirAli
بَ رَ بَ بَ
همون برو بابای خودمونه
اینو در پاره مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف بکار میبرن
دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 08:38
+1
xroyal54
xroyal54
مورد داشتیم که ﺑﭽﻪ ۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺁﻳﭙﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍست
ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺁﺭﺯﻭﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺰﺍﺭﻩ
ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﭼﺮﺥ ﺧﻴﺎﻃﻴﺶ ﺭﻭ ﻳﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﻢ!!!!
والا
دیدگاه  •   •   •  1392/09/25 - 23:29
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ