یافتن پست: #بارانی

سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
آسمان آبیست اما شعر هایم خیس خیس
مثل امروز آرزوهای کتابم خیس خیس
نسبتی با ابر دارم.شاعری بارانیم
مانده ام در اشتیاق آفتابم..خیس خیس
من که حتی هستی ام را فهمیده ام در سوختن
پس تو هم فهمیده ای احساس آبم.خیس خیس؟
با تو ام ای آسیا و خاطرات شزقیم
رفتی و باران شرقی دادی جوابم خیس خیس
ای که رفتی یک شبی و زیر پایت له شدم
پس چرا سر می کشی هر شب به خوابم خیس خیس
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 01:01
+3
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
شب از راه میرسد کم کم..
نگاهم اوج میگیرد...
به یادت مینهم پا در خیال حرف های بی دردی
کمی نزدیکتر...کمی رویایی وگاهی به روی دستهایم باش..
شب از نیمه گذشت...آه ای حس بارانی..
مرا ملموس اشک شبنمهای سردت نگه دار...مرا پا در رکاب عشق تا مرز بی هوایی پیش تر ران
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 22:36
+8
reza
reza
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست
که رخت های دلتنگی ام را
مجالی برای خشک شدن نیست
اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 19:36
+1
امیرحسین
امیرحسین
یک ساعت که آفتاب بتابد ،

خاطره آن همه شب های بارانی از یاد می رود ..

این است حکایت آدم ها

« فرامــــوشی »
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 16:54
+6
parnian
parnian
خدایا در این شب‌ های سرد و بارانی
در این شب های نزدیک به عید
سرِ هیچ کودکی را گرسنه بر بالینش
و حسرت خرید لباس عید رو بّر دل‌ هیچ کودکی در سرزمینم نگذار.
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 21:01
+6
ali rad
ali rad
وقتى خیس از باران به خانه رسیدم، برادرم گفت: چرا چترى با خود نمیبرى؟ خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردى؟ پدرم با عصبانیت گفت: فقط وقتى سرما خوردى، متوجه خواهى شد. اما مادرم، در حالى که موهاى مرا خشک می کرد گفت: بارانی بی موقع! این است مادر!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 23:35
+7
mah3a
mah3a
پنجره را باز کن
و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر ...
خوشبختانه
باران ارث پدر هیچکس نیست

... حسین پناهی
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/9 - 20:37
+7
ali rad
ali rad
و رسالت من این خواهد بود

تا دو استكان چای داغ را

از میان دویست جنگ خونین

به سلامت بگذرانم

تا در شبی بارانی

آن ها را

با خدای خویش

چشم در چشم هم نوش كنیم.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/8 - 20:18
ronak
ronak
عشق من , نگو...
نگو از اشکهایت نگو از چشمان بارانی ات....
نیامده ام که تو را بارانی ببینم
ای کاش چشمانت را بارانی نمی دیدم
من عاشق چشمانت هستم
پـس ای بــــــــــــــــــــــــ اران
نبار....
نبار تا چشمانی را ببینم که دوستش دارم
چشمانم از باران پر شده
ای کاش این باران نمی بارید
ای کاش....
ای کاش می دانستی که عاشق چشمانت هستم
ای کاش صدای گریه هایم را می شنیدی
ای کاش می دانستی گریه هایم از دیدن اشکهای توست
ای بــــــــــــــــــــــــ اران,
ای باران اولین باریست که دوست دارم نباری
لعنت به تو....
نفرین به تو ای باران
نبار....نبار....
نبار و حسرت دیدن بر چشمانم مگذار.....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/8 - 11:35
+2
mina_z
mina_z
حتی با افزودنیهای غیر مجاز هم

اعتباری به ماندگاری دوستی ها نیست !
.
.
چترت را ببند سری به كلبه بارانی ام بزن كمی زیر باران دیدگانم خیس شو و اگر مجالی برای همنوایی بود كمی با من همنوا شو...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 19:51
+10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ