یافتن پست: #بازی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
دیگر بازی بس است ...

شمشیرت را کنار بگذار..!!!

بیا دستهایمان را بشوییم و چیزی بخوریم

راستی ...!!!

چرا دستان تو خونین است

و

پشت من میسوزد...؟؟؟!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 17:26
+6
roya
roya
در CARLO
بدترین ضربهای که دخترا میخورن خیانته

اما بدترین ضربهای که یه پسر میخوره زمانی که میفهمه

سیستمش بازی مورد علاقشو ساپورت نمیکنه ….!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 13:13
+4
roya
roya
در CARLO
وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم :

اسم : غلام
فامیل : غلامی
غذا : غلام پلو
میوه : غلام سبز
شغل : غلام فروشی
شهر : غلام رود
کشور : غلامستان
گل : غلام بو
اشیا : غلام پلاستیکی
ماشین : همونی که غلام سوار میشه ! (اسمشو نمیدونم)
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 11:39
+3
AmiR
AmiR
عشق چیست؟؟؟؟؟؟؟/
لحظه ای با معشوق بودن
لحظه ای با معشوق عشق بازی کردن
حسه تلنگی که توسط فاصله ها درست میشه
اصلا عشق به چی میگن
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 10:40
+2
AmiR
AmiR
بعد سربازی این جوری چرا آخه......!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
{-31-}{-31-}{-31-}
{-31-}{-31-}
{-31-}
5 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 19:41
+6
AmiR
AmiR
قبل سربازی اینجوریه ولی بعد سربازی یجور دیگس
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 19:38
+7
roya
roya
در CARLO
تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا

مربی تیم بازنده شطرنج در اروپا:
امروز روز ما نبود و زیاد هم خوب بازی نکردیم.
مربی تیم بازنده شطرنج در ایران:
کورنومنت که افتضاح بود. هوا هم آلوده بود و اسب و فیل ما رو از نفس انداخت. زمین بازی هم به درد گوسفند چرانی می‌خورد.

مربی تیم بازنده والیبال در اروپا:
امروز تمرکز خوبی روی بازی نداشتیم و تیم رقیب بهتر از فرصت‌ها استفاده کرد.
مربی تیم بازنده والیبال در ایران:
تور که سوراخ بود! توپ که باد نداشت و مربع بود و من نمی‌دانم فدراسیون خجالت نمی‌کشد از این وضع توپ. داور اول هم بی شعور بود. من واقعا متاسفم برای این ورزش.
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 14:35
+4
mahdi
mahdi
با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون …



ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ



من از بازی نور در وادی بی قلب ظلمت ها نمی ترسم

من از حرف جدایی ها

مرگ آشنایی ها

من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم…



ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ



ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی

رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی

حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی

چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی
آخرین ویرایش توسط topolo-mopol در [1392/03/7 - 12:55]
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 12:44
+4
roya
roya
در CARLO
یارو میگفت : رفتم سربازی، روز اول نشوندنمون رو زمین...
جناب سروان داد زد: کی اینجا لیسانس ریاضی داره؟ منم با ذوق و شوق
دستمو بردم بالا گفتم : من!
جناب گفت: پاشو اینا رو بشمار
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 14:00
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
مدتی است دیگر از تهِ دل نمیخندم

فقط لب هایم

نقشی به نام لبخند را بازی میکنند

تا کسی نفهمد بی تو چه میگذرد . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 17:11
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ