M 0 R i c A R L0
من هیچ وقت به اینکه تورو با کس دیگه ببینم حسودی نمی کنم ... مامانم یاد داده اسباب بازیام و بدم به بد بخت بیچاره ها.....
امید
غریب است دوست داشتن و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن.....
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد و نفس و صدا و نگاهمان در روح و جانش یشه دوانده به بازیش میگیریم و
هر چه او عاشق تر
ما سرخوش تر
هر چه او دلنازکتر
ما بی رحم تر
تقصیر ما نیست:تمامی قصه های عاشقانه اینگونه به گوشمان خوانده شده اند!
vahid lahiji
رسم این شهر عجیب است ، بیا برگردیم / قصد این قوم فریب است ، بیا برگردیم
آن که یک روز دل به نگاهش دادیم / خنده اش سرد و غریب است ، بیا برگردیم
عشق ، بازیچه شهر است ولی در ده ما / دختر عشق ، نجیب است ، بیا برگردیم . . .
poria
معلمه از شاگردش میپرسه: دو دو تا چند تا میشه؟ پسره میگه: شونزده تا! یارو شاكی میشه، میگه: همین خنگ بازیا رو در میارید كه ملت میگن تركا خرن! دو دو تا میشه چهارتا، دیگه اگه خیلی بشه، میشه هشت تا!
poria
[!] میره جبهه ولی فرداش بر میگرده !
میگن چرا برگشتی؟
میگه پدر سوخته ها به قصد کشت تفنگ بازی میکردن!
عسل ایرانی
وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که
دعایی غیر از پنچر شدنت ، برات بکنم !