یافتن پست: #بازی

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد ، شاکی سختی های دنیا نباش ، شاید تو بهترین بازیگر خدایی
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:26
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زندگی من توی کلاه هیچ شعبده بازی غیب نشد...

زندگی من تو آغوش هیچ کسی جا نموند....


زندگی من قایم شده است!


پشت تمام دلهره ها..


پشت تمام نبودها....


پشت تمام اشک هایی که سیل شدند بر گونه ام...


پشت تمام لبخندهایی که دلیلشان تایید چشم دیگران بود...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفته بودم كله پزی
یارو گفت اغا چش بذارم براتون ؟؟؟
من ك سر صبحی نمكم گل كرده بود اومدم با مز بازی در بیارم جلو چند تا پسر
گفتم اره بذار منم می رم قایم می شم
یارو از این سیبیل كلفتای خفن بود ،
گفت باشه عزیزم خواستی قایم بشی برو زیر زمین منم دارم میام :|
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:33
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



***ســفارش امام حـَـسـن به خــواهرش زیــنــب***

چشمان خیست را به حرمت مادرپاک کن و طشت را طلابین نه پر از لخته

خون که روزگار بازی فراوان دارد و قصه پر غصه زیاد..اشک هایت را نگه دار

زینب آرام بگیر و گوش کن.دل گیر مشو حق با توست:لب قاری محترم

است نه سزاوار سنگ و خیزران.آرام بگیر زینب...عزیز جان برادر

این تو و این قاسمـم برای روز مبادای حسین





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:12
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
من هیچوقت, اگه تورو با کس دیگه ببینم حسودی نمی کنم...♥ میدونی چرا....؟ ♥ چون مامانم یادم داده اسباب بازیام و بدم به بد بخت بیچاره ها..!!!......


دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:49
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادمه یه بار با پسر عموم قایم موشک بازی میکردم. اون رفت قایم شد.من خواستم برم دنبالش دیدم مامان شربت درست کرده. جاتون خالی شربتو خوردم. شبکه دو داشت برنامه گجتو نشون میداد. اونو هم دیدم.خلاصه نزدیک ناهار مامانم گفت حامد کو؟
پیداش کردیم طفلک زیر تخت اتاقم خوابش برده بود :))))
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﺎﺯﯼ که رابطه نیس
با مُتَکا بزنی لهش کنی ﺑﺪﻭﯾﯽ دنبالش
ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﭘﺮﺗﺶ ﮐﻨﯽ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺼﺎﻓﺖِ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺭﻭ !
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 21:47
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اما خیلی دیر دونستم توفقط عروسکی
کوروکر بازیچه باد مثل یه بادبادکی

دل سپردن به عروسک منو گم کرد تو خودم
تورو خیلی دیر شناختم وقتی که تموم شدم

مگه میشه از عروسک شعر عاشقونه ساخت
عاشق چیزی که نیست شد روی دریا خونه ساخت





دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مورد داشتیم توی بازی اسم و فامیل، غذا با (ی) رو نوشته یونجه پلو
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:45
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سرنوشت گفتم با آن که با احساسم بازی کرد چه کنم ؟؟انگشت بر لبانم گذاشت و گفت!!بسپارش به ما که هیچ احدی از سرنوشتش خبر ندارد....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:00
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ