♥ نگار ♥
یه بارم تو ۹ سالگی سر ظهر تو خونه دراز کشیده بودم .حوصلم سر رفته بود .گفتم چیکار کنم چیکار نکنم؟گفتم بزار زنگ بزنم برای یه بار هم که شده 118 بعد اسگل کنمشون و بخندم یخورده حوصلم جا بیاد .
اقا زنگ زدم 118 مرد ورداشت .گفتم الووو.ببخشید شماره تلفن سیندرلا رو میخوام .)
یهو یارو گفت :اره ؟؟؟منو اسگل میکنی ؟؟الان من شمارتو میدم تا قطع کنن و دارم با دوربین میبینمت .گفتم اگه راست میگی من الان در چه حالم ؟؟بخدا گفت دراز کشیدی بقل تلفن .بخدا .
من سکته کردم .گفتم:اقا جون مادرت ببخشید .غلط کردم . تو رو خدا ببخشید .
یارو ترکیده بود از خنده .منم گریه ام گرفته بود اگه قطع کنه من چی به مادرم بگم .
تا 2 هفته هر روز دقیقه به دقیقه مثل اسگلا تلفن رو ور میداشتم ببینم بوق داره یا نه .
اقا زنگ زدم 118 مرد ورداشت .گفتم الووو.ببخشید شماره تلفن سیندرلا رو میخوام .)
یهو یارو گفت :اره ؟؟؟منو اسگل میکنی ؟؟الان من شمارتو میدم تا قطع کنن و دارم با دوربین میبینمت .گفتم اگه راست میگی من الان در چه حالم ؟؟بخدا گفت دراز کشیدی بقل تلفن .بخدا .
من سکته کردم .گفتم:اقا جون مادرت ببخشید .غلط کردم . تو رو خدا ببخشید .
یارو ترکیده بود از خنده .منم گریه ام گرفته بود اگه قطع کنه من چی به مادرم بگم .
تا 2 هفته هر روز دقیقه به دقیقه مثل اسگلا تلفن رو ور میداشتم ببینم بوق داره یا نه .