نه اینکه نخواما !

.

.

.

.

.

ولی واقعا در توانم نیست بعضیارو به چشم برادری نگاه کنم…!

.

.

.

.

.

.

البته فکر بد بد نکنید!

اون دسته پسرا رو به چشم خواهری می‌بینم!

دختره اومد ساندویچی میگه یه ساندویچ بدین …یارو بش گفته بندری بذارم؟؟؟؟دختره گفته ن محسن یگانه بذار یا علی عبدالمالکی…فقط غمگین باشه!!!!!

ای خدا ما رو با کیا کردی ۷۵ میلیون

طرز تهیه یک صبحانه متفاوت ( پیتزای صبحانه )

مواد مورد نیاز :
خمیر مایه نصف قاشق غذاخوری
آرد ۲ پیمانه
نمک ۱ قاشق غذاخوری
بیکن کالباس ورقه ای ۴ عدد
پنیر پارمسان و موتزارلا هر کدام نصف پیمانه
تخم مرغ ۶ عدد
پیازچه خرد شده ۲ قاشق غذاخوری
جعفری خرد شده ۲ قاشق غذاخوری
نمک و فلفل به مقدار لازم
طرز تهیه پیتزای صبحانه :
بهتر است خمیر پیتزا را از شب قبل آماده کنید. ابتدا به اندازه 3/4 پیمانه آب ولرم در ظرفی ریخته خمیر مایه را در آن بریزید و هم بزنید ( به مدت ۵ دقیقه ) .
سپس آرد و یک قاشق نمک را با هم مخلوط کرده و به مخلوط آب و خمیر مایه اضافه کنید و هم بزنید. ترجیحا برای مخلوط کردن از دست کمک بگیرید و خوب ورز دهید تا خمیر یکدستی بدست آید.
آن را به دوقسمت تقسیم کرده، روی آن را با کیسه بپوشانید و در یخچال بگذارید.
بعد از حدود ۱۲ ساعت استراحت خمیر را از یخچال بیرون آورده ، بگذارید با دمای اتاق یکی شود،‌ سپس آن را دوباره ورز دهید و باز کنید.
خمیر را ترجیحا کمی کمتر از اندازه ظرفی که می خواهید در فر بگذارید باز کنید تا دور آن نسوزد. فر را حدود نیم ساعت قبل گرم کنید ( ۵۰۰ درجه فارنهایت)
روی خمیر پیتزا پنیر پارمسان و موتزارلا و بعد بیکن یا کالباس و روی آن ۳ عدد تخم مرغ بشکنید روی آن نمک و فلفل زده و به مدت ۸ - ۱۰ دقیقه در فر بگذارید تا روی آن طلایی شود.
در این فاصله سبزیجات را خرد کرده وقتی پیتزا را از فر بیرون آوردید روی آن بپاشید و بعد از ۲ دقیقه سرو کنید.

قانون پایستگی دانشجو :دانشجو نه استخدام میشود نا فارغ التحصیل بلکه از دانشگاهی به دانشگاه دیگر انتقال میابد!!!!!

سواد داری ؟ نچ نچ !
بی سوادی ؟ نچ نچ !
و بدین شکل بود که از بچگی با سرگردانی و اسکل بازی بزرگ شدیم

یادش بخیر، دبستان که بودیم وقتی معلممون میگفت “یه خودکار بدید به من”؛
زیر دست و پا همدیگه رو له و لورده میکردیم تا زودتر برسیم و معلم خودکار ما رو بگیره

بدترین شکستمو وقتی خوردم که با عشق و امید گره هندزفریمو باز کردم

ولی دیدم گوشیم شارژ نداره …

هنوز کمر راست نکردم

سلام مادر بزرگ

کاش زنده بودی و میدیدی ...

که بالاخره بزرگترین آرزوی دوران کودکی ام برآورده شده است ...

بدترین آرزویی را میگویم که یک کودک میتواند آرزو کند :

" بزرگ شدن ... "

شنیدم خیلی داغونی پس گوش کن:
آدم حسابت نمیکنم تا قدر روزایی که میخواستمتو بدونی!
نمیبخشمت تا بفهمی بارها بخشیدمت،
صبر نمیکنم، رهات میکنم و میرم که بدونی اگه موندم رفتنو بلد بودم!
منت میزارم تا قدر خوبیهایی که کردمو بدونی،
بد میشم که فرقشو با خوبیهام بفهمی...
حالا از خودم راضیم حالمم خیلی خوبه.......

یه یارو میره زیر غلطك، غضنفر میره خبر مرگش رو به خانوادش بده. میره در خونشون به پسر یارو میگه: بابات چه جوری بود؟ میگه: دراز وباریك. میگه: حالا دیگه صاف وپهنه! )