یافتن پست: #بریدن

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



طرز تهیه پیراشکی حلزونی بسیار خوشمزه

مواد لازم برای خمیر :
میتونید از پودر خمیر پیراشکی آماده هم استفاده کنید، ولی مسلماً خونگیش یه چیز دیگه است،
شیر : ۲ لیوان
روغن مایع : ۱ لیوان
مایه خمیر فوری : ۱ قاشق غذاخوری
شکر : ۱ قاشق مرباخوری
آرد : به میزان لازم
نمک : ۱ قاشق چایخوری
طرز تهیه خمیر :
شیر، روغن مایع، مایه خمیر، شکر، نمک را مخلوط کنید و کم کم آرد به آن اضافه کرده و مخلوط کنید تا حدی که خمیر نرمی به دست آید، خمیر باید از ظرف جمع شده و به دست نچسبد ( میزان آرد بسته به کیفیت و رطوبت آن ممکن است تغییر کند )
روی خمیر را بپوشانید و به مدت ۱ ساعت در جای نسبتاً گرمی قرار دهید تا حجم آن دو برابر شود.
مواد لازم برای داخل پیراشکی :
( تقریباً از هر نوع سبزی یا … که در یخچال دارید میتونید استفاده کنید، فقط از سبزیجات آبدار مثل گوجه فرنگی استفاده نکنید! ) پنیر هم برای این پیراشکی مناسب نیست!
فلفل دلمه ای ( بهتر است از رنگهای مختلف آن استفاده کنید )
سوسیس
قارچ
و…
طرز تهیه :
سوسیس و فلفل دلمه ای ها را به صورت کاملاً ریز خرد کنید. قارچ را کاملاً ریز کرده و یک قاشق آبلیمو روی آن بریزید و مخلوط کنید تا آبلیمو به تمام قسمتهای قارچ خرد شده برسد و مانع از تغییر رنگ آن شود.
سوسیس خرد شده را با یک قاشق روغن مایع سرخ کنید، بعد از اینکه سرخ شد، قارچ را اضافه کرده و یک دقیقه با حرارت بالا تفت داده و از روی حرارت بردارید.
گوشت و سبزیجات را مخلوط کرده و کنار بگذارید.
خمیر را به شکل مستطیل باز کنید.
کمی کره آب شده را به وسیله برس روی خمیر بمالید.
مایه پیراشکی را روی سطح خمیر پخش کنید.
خمیر را از یک طرف شروع به رول کردن نمایید. ( رول نسبتاً قطوری خواهید داشت )
رول به دست آمده را به وسیله چاقوی اره ای، بدون عقب جلو کردن چاقو برش دهید ( چاقو را روی خمیر بگذارید و بردارید و هنگام بریدن روی خمیر نکشید تا برشهای تمیزتری داشته باشید ) برشها حدوداً به اندازه یک و نیم سانتی متر باشد.
کف سینی فر را با کره چرب نمایید یا کاغذ روغنی بیاندازید.
برشهای پیراشکی را با دست بردارید و دور تا دور آن را کمی به سمت داخل بکشید و میان دو کف دست آهسته فشار دهید تا کمی تخت شود و سپس با فاصله در سینی فر بچینید و با برس روی آن ها را زرده تخم مرغ زده شده بمالید.
سینی فر را به مدت ۳۰ دقیقه داخل فر قرار دهید و ۵ دقیقه آخر گریل ( شعله بالایی ) فر را روشن کنید تا روی پیراشکی ها کمی طلایی شود.
سوسیس خرد شده را با یک قاشق روغن مایع سرخ کنید، بعد از اینکه سرخ شد، قارچ را اضافه کرده و یک دقیقه با حرارت بالا تفت داده و از روی حرارت بردارید.
گوشت و سبزیجات را مخلوط کرده و کنار بگذارید.
خمیر را به شکل مستطیل باز کنید.
کمی کره آب شده را به وسیله برس روی خمیر بمالید.
مایه پیراشکی را روی سطح خمیر پخش کنید.
خمیر را از یک طرف شروع به رول کردن نمایید. ( رول نسبتاً قطوری خواهید داشت )
رول به دست آمده را به وسیله چاقوی اره ای، بدون عقب جلو کردن چاقو برش دهید ( چاقو را روی خمیر بگذارید و بردارید و هنگام بریدن روی خمیر نکشید تا برشهای تمیزتری داشته باشید ) برشها حدوداً به اندازه یک و نیم سانتی متر باشد.
کف سینی فر را با کره چرب نمایید یا کاغذ روغنی بیاندازید.
برشهای پیراشکی را با دست بردارید و دور تا دور آن را کمی به سمت داخل بکشید و میان دو کف دست آهسته فشار دهید تا کمی تخت شود و سپس با فاصله در سینی فر بچینید و با برس روی آن ها را زرده تخم مرغ زده شده بمالید.
سینی فر را به مدت ۳۰ دقیقه داخل فر قرار دهید و ۵ دقیقه آخر گریل ( شعله بالایی ) فر را روشن کنید تا روی پیراشکی ها کمی طلایی شود.
دیدگاه  •   •   •  1393/06/4 - 19:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







✾ فــرار از زنــدان ✾

آقو ما یه بار تو یکی از زندان های آمریکا بودیم… یه پسرو هم اونجا بود بهش میگفتن مایکل…
آقو ای پسرو نقشه زندانو رو تنش خالکوبی کرده بود میگفت من شما رو فراری میدم…گفتیم خب خدا رو شکر بالاخره در میریم...
آقو از شانس ما شب قبل فرار ای پسرو آبله مرغون گرفت همه تنش پر جوش شد... نقشه ی رو تنش قاطی پاطی شد.
از تو زندان تونل زدیم از وسط کاخ سفید سر در آوردیم!
ها ها ها…
ینی چنان ضایع شدیما… 400 سال دیگه حبس واسمون بریدن…36 بارم به اعدام محکوم شدیم!
آقو یعنی له له شدیم.






دیدگاه  •   •   •  1393/05/15 - 16:02
+4
alijoon
alijoon
گوش کن میخوام برات پسر بودن رو تعریف کنم!
.
.
.
.
.

پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن
پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه
پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی
پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار
پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس
پسر بودن یعنی بعد بابا، مرده خونه بودن، سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله
پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه
پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته
پسر بودن یعنی جنگ که شد گوشت تنت سپر ناموسته
پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری
پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده لباس کم و کسر نیاره
"پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی"
پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل
پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "
پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه
پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز دوم به چشه زالو نگات میکنن

پسر بودن یعنی .­......... مسئولیت مسئولیت

یکم به خودمون بیایم ببینیم کجا وایسادیم.
به سلامتـــــــــــــــی همه پسرا
دیدگاه  •   •   •  1393/04/18 - 23:27
+3
محمد
محمد

موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید !

به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد . همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد !


ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید ...!

از مرغ برایش سوپ درست کردند ! گوسفند را برای عیادت کننده گان سربریدند ...! گاو را برای مراسم ترحیم کشتند ...!

و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر میکرد !!!

دیدگاه  •   •   •  1393/03/13 - 21:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من از تو راه برگشتی ندارم تو از من نبض دنیامو گرفتی

تمام جاده ها رودوره کردم تو قبلا رد پاهامو گرفتی

من از تو راه برگشتی ندارم به سمت تو سرازیرم همیشه

تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه

من از تو راه برگشتی ندارم به سمت تو سرازیرم همیشه

تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه

مسیر جاده بازه روبم اما برای دل بریدن از تو دیره

کسی که رفتنو باور نداره اگه مرد سفر باشه نمیره

من از تو راه برگشتی ندارم به سمت تو سرازیرم همیشه

تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه

من از تو راه برگشتی ندارم به سمت تو سرازیرم همیشه

تو می دونی اگه از من جداشی منم که سمت تو میرم همیشه

خودم گفتم یه راه رفتنی هست خودم گفتم ولی باور نکردم

دارم می رم که تو فکرم بمونی دارم میرم دعا کن برنگردم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/19 - 15:19
+3
محمد
محمد
دلم کمی خدا می خواهد ...کمی سکوت...کمی آخرت...دلم دل بریدن می خواهد...کمی اشک...کمی آغوش آسمانی...دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست !!و یک خدا تا کمی با هم قدم بزنیم!!فقط همین!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 23:38
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،

به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد

که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟

دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،
فقط برد،
زمین مرد
زمین مرد ،
خداوند گواه است،
دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،

برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،

تو کجایی گل نرگس؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است

زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم

مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی

به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.

نکند باز شده ماه محرم

که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای ماه!

بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،

آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه ،
دلم سوخته از آه نفس های غریبت

دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده،
همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی
و سپس رفته به اقلیم رهایی،
به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی
و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی؟
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،
نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد،
شب من روزن مهتاب ندارد،
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...
تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری
که هر آن مرثیه را خلق شنیده است
شما دیده ای آن را
و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم،
و خودت نیز مدد کن
که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود
چون تپش موج مصیبات بلند است،
به گستردگی ساحل نیل است،
و این بحر طویل است
وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است
که این روضهء مکشوف لهوف است،
عطش بر لب عطشان لغات است
و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است،
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،
ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،
ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است
و زنی محو تماشاست زبالای بلندی،
الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه
که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد
به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی،
قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی ... تو کجایی..
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 16:45
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
@asalam

از دلهره ی تو دل بریدن حیف است
حتی نفسی بی تو کشیدن حیف است
زیبای من آنگونه که تو می خندی
یک سینه برایت ندریدن حیف است
با هر تپشی دلم به من می گوید
بی عشق تو یکبار تپیدن حیف است
بی چیزم و عاشقم ولی ناز تو را
با دادن جانم نخریدن حیف است
من خسته نمی شوم ، هر چند به تو
سخت است رسیدن ، نرسیدن حیف است
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 21:40
+3
AmirAli
AmirAli
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﺎﻓﺘﻮ ﮐﻪ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺭﻭﺵ 2 ﺳﺎﻝ ﺣﺒﺲ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﺪﻥ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﺎ ﺍﺧﺮ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺗﻦ ﺑﻌﺪﺵ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺰﺭﮔﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺳﺎﻝ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺸﯽ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻌﺪ 18 ﺩﯾﮕﻪ ﯾﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﯾﺎ ﺳﺮﺑﺎﺭ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻧﻪ ﺑﺪﻭﻥ
ﺍﺳﺘﺮﺱ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺑﺎ، ﻣﺮﺩﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ، ﺳﻨﻢ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻪ ﯾﻌﻨﯽ
ﭼﯽ؟؟ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻧﻮﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﯼ ﺣﺎﻻ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ 50
ﺳﺎﻟﻪ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﻔﻆ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻫﯿﺰﯾﻪ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ  اﻭﻟﺶ ﺗﺎﯼ ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻤﺶ
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﻪ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻨﮓ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻮﺷﺖ ﺗﻨﺖ ﺳﭙﺮ ﻧﺎﻣﻮﺳﺘﻪ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺳﮓ ﺩﻭ ﺯﺩﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻧﻮﻥ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﺯﻥ ﻭ
ﺑﭽﻪ ﮐﻢ ﻧﯿﺎﺭﯼ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﯿﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﺨﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﻟﺒﺎﺱ
ﮐﻢ ﻭ ﮐﺴﺮ ﻧﯿﺎﺭﻩ
" ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﯽ "
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺩﻝ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ " ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ "
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﮐﻠﯽ ﺗﺤﻮﯾﻠﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ ﺭﻭﺯ
ﺩﻭﻡ ﺑﻪ ﭼﺸﻪ ﺯﺍﻟﻮ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ .......... ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ
ﯾﮑﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﯾﻢ .


ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘـــــــــــــــﯽ ﻫﻤﻪ ﭘﺴﺮﺍ




دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 18:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو ؟

گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟

ظرف دو ساعت این همه نیزه شکسته ؟

بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟

با ناله های فاطمه اینجا دویدم

گر تو حسین مادری پس مادرت کو ؟

آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟

سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟

گیرم سرت را از قفا آقا بریدند

آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟

از تو توقع دارم ای تندیس غیرت

برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟

این دشت دشت چشمهای خیره سر شد

آقا کمک من خواهرت را، دخترت کو ؟





دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 17:58
+6
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ