یافتن پست: #بزرگ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با سلام

دوستای گلم

از همراهی و تحمل یکسالتون ممنونم

اگر حرفی زدم باعث رنجیدن کسی شده ناخواسته

اگر لحظه ای باعث اذیت و آزارتون شدم

بی نهایت معذرت می خوام به بزرگی خودتون حلال کنید

امیدوارم سالی که پیش رو دارین بهترین سال زندگیتون باشه

تنتون سلامت

تک تک ثانیه های زندگیتون پر از مهر و عشق

کوچیک همتون نگار

خدافظ تا سال بعد


































دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 17:23
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



+ پروردگارا تو رو به بزرگیت قسم همه کودکان سرطانی رو شفا بده +


2 دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 15:48
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نشسته ام کنج دلتنگی
در ظرف حوصله هم
چیزی نمانده است که سر برود
بیزارم از این تکرار ناموزون
فریاد هم دیگر به جایی نمی رسد
تنها "خواب خدا را پریشان می کند."

دلم اتفاقی تازه می خواهد
اتفاقی به بزرگی عشق
دلم..
تو را می خواهد
اتفاقی بزرگ تر از عشق..

دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 20:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سگ،آدم،خر

به سگ محبت میکنی با وفا میشه !!!

به آدم محبت میکنی هار میشه !!!

آماااااااااااا

آما چی ؟

به خر محبت کنی اصن براش فرق نداره !!!

بس که ثبات شخصیت داره این بزرگوار !

:|

دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 19:24
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چه ساده قید دلم را زدی...

چه ساده تنهایم گذاشتی...

چه ساده بیخیال آنهمه علاقه ام شدی...

چه ساده از من ب[!] -خیالت از تو باوفاتر است و مرا هیچوقت تنهانمیگذارد

چه ساده ...

ولی من خیلی ساده تر دل به تو دادم

حالا ببین بین این سادگی و آن سادگی چقد فرق است .

و میگویند این روزها سادگی بزرگترین خطای روزگار ماست.

ولی من خطا نكردم _

فقط كسی باورم نكرد.


دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 15:13
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسر بچه ای یک برگه کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود،دست هایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود؛ صورتحساب
کو تاه کردن چمن باغچه: 5000 تومان،مراقبت از برادر کوچکم: 2000 تومان ،نمره ی ریاضی خوبی که گرفتم 3000 تومان، بیرون بردن زباله : 1000 تومان.
جمع بدهی شما به من : 11000 تومان.
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش انداخت و چند لحظه خاطراتش را مرور کرد. سپس قلم را برداشت و پشت برگه ی صورتحساب نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی،هیچ.
بابت تمام شب هایی که به پایت نشستم و دعا کردم،هیچ.
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا بزرگ شوی،هیچ.
بابت غذا،نظافت تو،اسباب بازی هایت،هیچ.
و اگر شما این ها را جمع بزنی خواهی دید که: هزینه ی عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند،چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:
" مامان ... دوستت دارم"
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلا به طور کامل پرداخت شده.

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:40
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﻛﺴﻰ ﻣﻬﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ
ﺳﺎﻟﻬﺎ
ﭘﻴﺶ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺟﺎﺕُ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﻳﺎ ﺍﻭﻥ ﺍﺗﺎﻕ .. ?
دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 21:12
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از بزرگترین دغدغه های زندگیم اینه که وقتی یکی داره باهام حرف میزنه من باید تو کدوم چشمش نگاه کنم؟ راست؟ چپ؟ وسط پیشونیش؟ دماغش؟ هیچکدام؟<img src=(" title=":((" /><img src=(" title=":((" /><img src=(" title=":((" />
دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 20:01
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یکی از آئینهای سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.
مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد که مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد و “سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای “جشن”،”مهمانی“و “سرخ” آمده است.
جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه به ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به آن اضافه شد. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای کوبی با نام سور مرسوم بوده است. مختار برای کشتن یزید که در شهر کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و منشا خارجی ندارد. آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.
با امید به چهارشنبه سوری زیبا، فرهنگ ساز و بدور از هر گونه خطر احتمالی





دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 16:23
+1
EHSAN
EHSAN
در CARLO
گاهی فکر میکنیم خدا فراموشمون کرده ، صدامون رو نمیشنوه … دیگه دوستمون نداره ! غافل از اینکه همین نفسی که همین لحظه میکشیم بزرگترین و محکمترین سند دنیاست برای اثبات اینکه خدا هنوزم دوستمون داره !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 09:56
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ