یافتن پست: #بزرگ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از میان درد ها و ناله های مادرم...

و فحش های پدرم!

میفهمم...

دنیا،بزرگترین افراد را هم به زانو درآورده است...!



دیدگاه  •   •   •  1392/08/3 - 19:11
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بانو ورتا ( ۴۱۴ تا ۳۱۴ پیش از میلاد ) فیلسوف و خردمند بزرگ تاریخ ایران درسال ۴۰۱ هنگامی که ۱۳ سال داشت به شاگردی آرشیت دانا ( نخستین فیلسوفی که در ایران باستان از او یاد شده است) در آمد در آن زمان آرشیت دانا ۷۵ ساله بود .

گفته می شود ورتا استعداد و حافظه بی نظیری داشت همه دانش های زمان خویش را به سرعت آموخت در ۱۵ سالگی تقریبا تمام علوم زمان خویش را می دانست او عاشق اندیشه های استادش بود و تا پایان عمر ازدواج نکرد وقتی آرشیت دانا در ۱۴۶ سالگی درگذشت او ۸۶ سال سن داشت .
دیدگاه  •   •   •  1392/08/3 - 18:54
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
الله اکبر همیشه معنی خدا بزرگ است نمیده
تو خونه ما معانی از قبیل:صدای تلوزیونو کم کن.زیر گازو خاموش کن.و ذلیل شده از تو اون یخچال چی میخوای و... را هم میدهد
دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 23:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



وقتی "باختم" مسیر را "یافتم"!

در بزرگراه زندگی همواره "راهت" "راحت" نخواهد بود!

هر "چاله ای" "چاره ای" به من آموخت!

"دوباره" فکر کن، فرصتها "دوبار" تکرارنمی شوند!

برای جلوگیری از "پس رفت"،"پس باید رفت" ...





دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 20:17
+4
ساناز
ساناز

. آدمای بزرگ همه چیزشون بزرگه… حتی اشتباهای کوچیکشون !

دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 00:40
+4
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔتم: ﺍﮔﺮ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻰ،

ﭼﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻨﻢ؟


ﮔﻔﺖ : ﺷﺎﻳﺪ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻫﺮﭼﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻨﺪ .




اميدوارم خدا به حق حضرت علي(ع) و روز بزرگي مثل فردا

همه آرزو هاتون و برآورده كنه و بهتون عيدي بده
دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 17:25
+6
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
هیچکس مجبور نیست انسان بزرگی باشد تنها انسان بودن کافیست. {-35-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 16:43
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



«آقا منو میگی» چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
عبارتیست برای شروع یک خالی بندی بزرگ!!





دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 16:40
+5
ehsan mohammadi
ehsan mohammadi
توی یه پارک تو سیدنی استرالیا دو مجسمه بودند یک زن و یک مرد.
این دو مجسمه سالهای سال های سال روبرو هم با فاصله کمی
ایستاده بودند و در چشم های هم خیره بودند و لبخند میزدند.
یه روز صبح یک فرشته پیش آنها آمد و گفت چون شما دو مجسمه
خوبی بودبد من بزرگترین آرزو شما را برآورده خواهم کرد.من شما
را به مدت 30 دقیقه تبدیل به انسان خواهم کرد و شما کار خود را
انجام دهید.
دو مجسمه تبدیل به انسان شدن و با لبخندی به پشت درختان و
بوته ها دویدن که پشت آنها چند کبوتر بودند.فرشته زمانی که صدای
خنده های دو فرشته را میشنید بسیار خوشحال میشد.
15دقیقه گذشت و دو مسجمه از پشت بوته ها بیرون آمدند
فرشته نگاهی به ساعت کرد و گفت هنوز 15 دقیقه از وقت شما
باقی مانده نمیخواهید ادامه دهید؟
مسجمه مرد با نگاه شیطنت آمیزی به مجسمه زن نگاه کرد و گفت:
میخواهی یک بار دیگر این کار لذت بخش را انجام دهیم؟
مسجسمه زن نگاهی کرد و گفت:
باشه اما این بار تو کبوتر نگه دار من برینم رو سرش!!!!
نکترو گرفتی لایک بززززززن
دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 12:38
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

فرزندان ایران زمین
اگر هنوز ذره ای وجدان و احساس میهن دوستی در وجود خود می بینید بیایید خود را از تعصبات قوم گرایی و تامین خواست بیگانان برهانید . بیایید تخم کین را به دور افکنده و با اتحاد و دوستی دست در دست هم دهیم و بسازیم ایرانی قدرتمند را و افتخار کنیم به ایرانی بودن خویش که بی گمان اینگونه می توانیم به خواست به حق همه ملت ایران در داشتن ایرانی آباد و مقتدر دست یابیم. که این مهم آرزوی یک یک باشندگان این سرزمین است

پاینده ایران
سرزمین بزرگمردان و شیرزنان تاریخ بشریت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/30 - 17:20
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ