یافتن پست: #بزرگ

saman
saman
در CARLO

 سر سفره بودیم که صدای یه کامیون اومد ، یهو دیدیم مامانم زد زیر گریه و با هق هق گفت : شماها هیچوقت منو حمایت نکردین ، من میخواستم پایه یک بگیرم … آخه مادر من شما یازده سال طول کشید تا پایه ۲ گرفتی ؛ من توی ماشین آموزشگاه بزرگ شدم ! والااااا

آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/31 - 12:33]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 12:33
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من میگم منو شکستن

چشم فانوسمو بستن

تو میگی خدا بزرگه

ماه رو میده به شب من

من میگم آخه دلم بود

اون که افتاده به خاکه

تو میگی سرت سلامت

آینه ها زلال و پاکه

اینه که فاصله ها رو

نمیشه با گریه پر کرد

یکیمون بهار سرخوش

یکیمون پاییز پر درد

من میگم فاصله مرگه

بین دستای تو با من

تو میگی زندگی اینه

حاصل عشق تو با من

من میگم حالا بسوزم

یا که با غصه بسازم

تو میگی فرقی نداره

من که چیزی نمی بازم

من میگم اینجا رو باختی

عمری که رفته نمیاد

تو میگی قصه همین بود

تو یه برگی توی این باد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 11:13
+4
saman
saman
در CARLO

 دوستم زنگ زده خونمون مادربزرگم گوشی رو برداشته و در حالیکه گوشی دم دهنشه از من میپرسه بگم هستی یا نیستی ؟


 من


 مادربزرگم همچنان منتظر جواب من

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 10:17
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

پینوکیو کجایی ؟ یادت بخیر ...
اینجا هر روز “دماغ ها” کوچکتر می شود و دروغ ها بزرگتر !


دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 19:09
+4
Ashkan ZEON
Ashkan ZEON
مادر بزرگم هميشه ميگه : موقع خوردن اب حتما ٣ بار بسم الا بگيد ، چون ٣ تا جن در اب وجود داره... ٢ تا هيدروجن و ١ اوكسي جن :|
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 00:52
+5
saman
saman
در CARLO
 مامان بزرگم خیلی مریض بود
 و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود
 به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه
 وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:
 آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم
 تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی
 ۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:40
+5
saman
saman
در CARLO
 عکاس سرکلاس درس اومده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیره،
 معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع بشن
 معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه ‌تون بزرگ شدید
 به این عکس نگاه کنید و بگید:
 این احمده ،الان دکتره ، یااون مهرداده ، الان وکیله
 یکى از بچه‌ها ازته کلاس گفت : اینم آقا معلمه، الان مـــــــــــــرده !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:21
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
3 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:08
+7
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
زمانی نمی دانستیم دلار و سکه چیه ! گرونی چیه ! بزرگترین دغدغه زندگیمون این بود که وقتی آدامس میخریم عکسش تکراری نباشه !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:12
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


یہ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﺪﻡ، ﮐہ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾہﻣے ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣے ﮔﻔﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺎ ﻣن ﺑﺎﺯے ﻧﻤے ﮐﻨہ...
ﺗو ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺘﻢ، ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮ، ببین ﭼہ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾے ﮐہ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻧﻤے ﮐﻨن...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 12:12
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ