یافتن پست: #بعدی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تمام این دیالوگها رو با صدای بلند تصور کنین:
یا امام غریب! جیغغغ! الله اکبر! یا جدم حسین! جیغغغ! چنگ، لگد، مشت به اطرافیان، خدایاااا کمکم کن! وااای الان پرت میشیم پایین! آقا نگه دارین، وای موشها حمله کردن کثافتا
دیالوگای رفیقم توی سینما ۵ بعدی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 13:26
be to che???!!
be to che???!!

خصوصیات پسرها وقتی عاشق می شوند:


1-نوک دماغشون قرمز والبته بزرگ می شود وبه دماغ دختر مورد نظر اهانت می کنند.
2-حرف های قلمبه سلمبه می زنند وور ور وهرهر می خندند(که از علائم جنون است)
3-اگر زمستان باشه گلوله برفی به دختر مورد نظر می زنند(که الهی دستشون بشکنه)
4-اگر تابستان باشه بطری اب معدنی شان را سر دخترها خالی می کنند
5-ادعا می کنند که از دختر ها بدشون می اید
اخه می دونید چیه؟ اگر این کارها را نکنند تابلو می شوند راستی برام نتیجه اخلاقی این مطلب را بنویسید یه لب تاب به برنده اعطا خواهد شد.(اگر برنده پسر باشد یه جوراب نشسته هم افزون بر جایزه خواهیم داد)
سازمان شمارش بی نهایتان پسر های محترم(دور از جان)به عدد575790975432780087664یک رقم اضافه کنید وبرای نفر بعدی ارسال کنید
سازمان شمارش اسکول شدگان

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:16
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روباه میره پیش خدا میگه؛
خدایا چرا انقدر منو حیله گر و دروغگو اف[!]؟
خدا میگه؛
نا شکر نباش تو هنوز پسرا رو ندیدی :))

دخیاا موج مکزیکی و عربی و بزارین کنار که امشب احیاس !!!!
سنگین باشید...
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 20:09
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بزرگترین ضد حال به دیگران اینه که
وقتی کسی خونه نیست صدای تلویزیون رو تا آخر زیاد کنیم و بعد خاموشش کنیم و از خونه بزنیم بیرون تا نفر بعدی که میخواد تلویزیون رو روشن کنه برق از سه فازش بپره
امتحان کنین ای حال میده ..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 15:22
+4
korosh
korosh
دختر پنهاني گوگوش(عكس)

دختر پنهانی گوگوش (عکس)


 

«من حاصل ازدواج پنهانی شاه و گوگوش هستم.» این ادعای زنی با نام «شادی پهلوی» است که خود را فرزند ازدواج پنهانی شاه مخلوع ایران و یک خواننده زن لس آنجلسی می داند و می گوید حاضر است تا با آزمایش DNA هم ادعای خود را اثبات کند.

 

دختر پنهانی گوگوش (عکس)

 

شادی پهلوی در صفحه خود در یکی از شبکه های اجتماعی داستان تولد خود را از سرپرستان ساواکی خودش شنیده است این طور روایت می کند: «دلیل واقعی دستگیری مادرم توطئه بر علیه ولیعهد بود چون اگر من پسر به دنیا می آمدم موازنه های قدرت پشت پرده زیادی به هم می ریخت مادرم بعدا با وساطت غلام رضا پهلوی از زندان آزاد شد در آن زمان در ایران به دلیل سانسور ساواک جز اعضای محرم و داخلی دربار و ساواک و اعضای خانواده حقیقی فرح دیبا که من به دست آنها سپرده می شوم کسی از مردم عادی ایران از تولد دختری بین فائقه آتشین و محمد رضا پهلوی خبر دار نشده و من نیز به بقیه کوه اسرار پدرم و خانواده او ملحق میشوم …..مادرم کمی پس



از تولد من به دستور ساواک و برای جلوگیری از پخش هر نوع .شایعه ای مبنی بر زایمان او از محمد رضا پهلوی او با همین شریک اخاذی مالی خود یعنی محمود قربانی ازدواج کرد و بار دیگر به دستور ساواک و برای واقعی نشان دادن ازدواج خود با قربانی او فرزند بعدی خود یعنی کامبیز قربانی را حامله شد من از سرپرستان ساواکی خود شنیده بودم که فرح برای انتقام از تولد من و همدستی مادرم در نقشه کودتای داخلی اسداله علم …….. او در روز زایمان مادرم مامور به بیمارستان فرستاده و آنها بلافاصله پس از تولد کامبیز با دستگاه اتصال قلب شوک به سر او وارد می کنند …کامبیز به این دلیل امروز کند ذهن…. و لقب عقب مانده گرفته است.»

شادی پهلوی مدعی شده است: من به برادرم کامبیز قربانی هم بارها پیام دادم و گفتم برای آزمایش DNA به ترکیه بیاید تا داستان خود را ثابت کنم.
او همچنین آرزو کرده روزی با مسلسل گوگوش را در جمع هوادارانش بکشد.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 14:20
+3
مهسا
مهسا


هر بار که ضربه خوردم کوتاه اومدم با خودم گفتم گذشته ها ، گذشته من ببخشم ، اون شرمنده میشه

نفهمیدم که اینطوری ضربه ی بعدی رو محکم ترمیزنی !!!


دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 00:07
+8
saman
saman
در CARLO



رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟


من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:


حالم خیلی خیلی توپه.


بعدش اون آقاهه پرسید:


خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟


با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛


اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...


وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:


من می‌تونم بیام طرفای تو؟


آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:


نه، الآن یه کم سرم شلوغه!


یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:


ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!



دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 13:08
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
6 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 15:40
+3
saman
saman
در CARLO
یه همایشی برای زنها به اسم چگونه با همسر خود عاشقانه زندگی کنید برگزار شده بود
توی این همایش از خانومها سوال شد : چه کسانی عاشق همسرانشون هستند ؟
همه ی زنها دستاشون رو بالا بردن
سوال بعدی این بود که : آخرین باری که به همسرتون گفتید عاشقش هستید کی بود؟
بعضی ها گفتن امروز ... بعضی ها گفتن دیروز... بعضی ها هم گفتند یادشون نمییاد
بعد ازشون خواستند که به همسرانشون اس ام اس بفرستند و بگن: همسر عزیزم من عاشقت هستم
همه اینکار رو کردند
ازشون دوباره درخواست کردند گوشیشون رو بدن به کناریشون تا جواب اس ام اسهایی که براشون
اومد بود رو بلند بخونن
خوب یکسری از جواب اس ام اس ها رو براتون نوشتم:

شما؟ -
اوه مادر بچه های من ، مریض شدی؟ -
عزیزم منم عاشقتم -
حالا که چی ؟ بازم ماشین رو کجا کوبوندی؟ -
من منظورت رو متوجه نمی شم؟ -
باز دوباره چه دست گلی به آب دادی ؟ این سری دیگه نمی بخشمت -
؟؟!! -
خوب برو سر اصل مطلب ، چقدر پول لازم داری؟ -
من دارم خواب می بینم ؟ -
اگه نگی این اس ام اس رو واقعا برای کی فرستادی قول میدم یکی رو بکشم -
ازت خواستم دیگه تو مشروب خوردن زیاده روی نکنی -
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 17:03
+3
saman
saman
در CARLO
 سرما خوردم صدام گرفته و کلفت شده تا حرف میزنم بابام میزنه شبکه ی راز بقا و میگه تو حرف بزن احساس سینما ۳بعدی بهم دست بده !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 12:17
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ