یا امام غریب! جیغغغ! الله اکبر! یا جدم حسین! جیغغغ! چنگ، لگد، مشت به اطرافیان، خدایاااا کمکم کن! وااای الان پرت میشیم پایین! آقا نگه دارین، وای موشها حمله کردن کثافتا
دیالوگای رفیقم توی سینما ۵ بعدی!!!
خصوصیات پسرها وقتی عاشق می شوند:
1-نوک دماغشون قرمز والبته بزرگ می شود وبه دماغ دختر مورد نظر اهانت می کنند.
2-حرف های قلمبه سلمبه می زنند وور ور وهرهر می خندند(که از علائم جنون است)
3-اگر زمستان باشه گلوله برفی به دختر مورد نظر می زنند(که الهی دستشون بشکنه)
4-اگر تابستان باشه بطری اب معدنی شان را سر دخترها خالی می کنند
5-ادعا می کنند که از دختر ها بدشون می اید
اخه می دونید چیه؟ اگر این کارها را نکنند تابلو می شوند راستی برام نتیجه اخلاقی این مطلب را بنویسید یه لب تاب به برنده اعطا خواهد شد.(اگر برنده پسر باشد یه جوراب نشسته هم افزون بر جایزه خواهیم داد)
سازمان شمارش بی نهایتان پسر های محترم(دور از جان)به عدد575790975432780087664یک رقم اضافه کنید وبرای نفر بعدی ارسال کنید
سازمان شمارش اسکول شدگان
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
حالم خیلی خیلی توپه.
بعدش اون آقاهه پرسید:
خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛
اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:
من میتونم بیام طرفای تو؟
آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:
نه، الآن یه کم سرم شلوغه!
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت: